طهران، شارع وليعصر(عج)، شارع توانير، حي نظامي كنجوي، زقاق هفت بيكر(٨)، شارع نظامي كنجوي، بناء رقم ٣٣، مؤسسة بيمه اكو للتعليم العالي، جامعة علامة طباطبائي، الطابق ٦، الغرفة ٦٠٧، اللجنة الإيرانية للغة العربية وآدابها، الرمز البريدي ١٤٣٤٨٦٣١١١

نوع المستند : پژوهشی

المؤلفون

1 دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران

2 دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهواز

المستخلص

روایت، توالی رویدادهایی است که به شکل غیرتصادفی و با پیوندی سببی و زمانی به هم اتصال یافته‌اند. هر روایت داستانی از عناصری ازجمله راوی و کانون­شدگی تشکیل می­شود. کانون­شدگی که پیش‌ازاین در زاویه دید و راوی خلط می­شد، به‌وسیله ژرار ژنت فرانسوی به‌عنوان عنصری مستقل در کنار عنصر راوی موردبررسی علمی قرار گرفت و این امر اقبال نویسندگان و پژوهشگران را در پی داشت. هدیه حسین (1956 میلادی- تاکنون) نویسندة معاصر عراقی است که محور و موضوع بسیاری از رمان­های او، مسائل اجتماعی با رویکردی سیاسی است. او با استفاده از انواع راوی و کانون­گری­ها در رمان­های خود، توانست حوادث مختلف اجتماعی عراق را در بسترهای زمانی متفاوت به عرضه نمایش بگذارد. «ریام و کفی» ازجمله رمان­های اوست که در آن از انواع کانون­شدگی­ و شیوه­های مختلف روایتگری استفاده کرده و همین امر باعث شد تا مبنای این پژوهش قرار گیرد. جستار حاضر با تکیه‌بر روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد تا بر اساس نظریة ژرار ژنت، راوی و کانون­شدگی این رمان را­ موردبررسی قرار دهد. این بررسی نشان می­دهد که در این رمان، غالباً به حوادث رمان از چشم­انداز درونیِ راوی-کانون­گر نگریسته شده و کمتر به دیگر کانون­گرها مجال حضور داده می­شود؛­ ولی بااین‌حال نگرش شخصیت مادر، کانون توجه راوی_کانون­گر است. نویسنده در این رمان از تنوع راوی بهره برده است؛ در واقع راوی یک نفر اما در عین حال نوع روایتگری ترکیبی از روایت اول شخص و سوم شخص است که به سه صورت روایت می­شود.

الكلمات الرئيسية

عنوان المقالة [Persian]

التبئير و الراوي في رواية «ریام و کفی» دراسة سردية

المؤلفون [Persian]

  • معصومه شبستری 1
  • سعیده جلالی فرد 2

1 دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران

2 دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید چمران اهواز

المستخلص [Persian]

هديه حسين (1956م) روائیة عراقية معاصرة تركز رواياتها المتعددة على القضايا الاجتماعية بمنهج سياسي. «ريام وكفَی» هي إحدى رواياتها التي استخدمت فيها انواع التبئیر وأساليب مختلفة في السرد وهذا جعله أساس هذا البحث. یهدف هذا البحث وفقاً للمنهج التوصیفي-التحلیلي إلی الدراسة السردية للعنصرين:  التبئیر و الراوی. في هذه الرواية تعتبر الراوية كمشاركة في شخصيات القصة. فهي شخصية داخل القصة و داخل الحكائي. في معظم أجزاء الرواية يكون محور التبئير داخلياً. الراوية و المؤبِر هما نفس الشخص و هي ریام. بالتالي فإن الراوية لديها النافذة الرئيسية للتبئير وقلّما يتم الفصل بينهما و قلّما تتیح الفرصة لحضور المؤبرين الآخرین. ومع ذلک، فإن رؤیة الأم هي محور تركيز الراوي. استفادت الروائیة من تنوع الرواة. الراوية شخص واحد و هي ریام بطلة القصة ولكن في نفس الوقت تنوعت الأساليب السردية و هي مزيجة من سرد الشخص الأول والشخص الثالث. تروی بثلاث طرق: 1- داخل القصة - داخل الحکائی - الشخص الأول (البطل) 2- داخل القصة - خارج الحکائی - الشخص الأول (مراقب) و 3- داخل القصة - الشخص الثالث.

الكلمات الرئيسية [Persian]

  • هدية حسين
  • رواية ریام و کفی
  • الراوي
  • التبئير
جنیت، جيرار (1997م). خطاب الحكاية، المترجم: محمد معتصم و زميليه، ط2، القاهرة، المجلس الأعلى للثقافة.
حسین، هدیه (2013م). ریام و کفی، ط1، بیروت، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر.
ريمون­كنعان، شلوميت (1995م). التخييل القصصي الشعرية المعاصرة، المترجم: لحسن احمامة، ط1، عمان، دار الثقافة.
مانفريد، يان (2011م). علم السرد إلى نظرية السرد، المترجم: أماني ابو رحمة، الطبعة1، دمشق، دار نينوى.
اینس، پاول (تابستان 1380). «روایت شناسی»، مترجم: ابوالفضل حری، مجله هنر و معماری، شماره 48، صص 29- 32.
بارت، رولان (1387). درآمدی بر تحلیل ساختاری روایت­ها، ترجمه: محمد راغب، چاپ 1، تهران، فرهنگ صبا.
پاینده، حسین (1397). نظریه و نقد ادبی، ج 1، چاپ 1، تهران: سمت.
حری، ابوالفضل (1383). «کانون شدگی»، مجلۀ زیبا شناخت، تهران، شماره 10، صص 323- 354.
حری، ابوالفضل (1387). «درآمدی بر رویکرد روایت­شناختی به داستان روایی»، مجلۀ پژوهش­های زبان خارجی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، سال 51، شماره 208، صص 53- 77.
خدادادی، فضل الله؛ عبداللهیان، حمید؛ عاشورلو، شیرین (زمستان 1393(. «بررسی مؤلفه­ها و ابعاد شناختی "راوی همه چیزدان" در ادبیات داستانی»، مجله ادبیات پارسی معاصر، پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال 4، شماره 4، صص 117- 142.
ریمون­ کنان، شلومیت (1387). روایت داستانی بوطیقای معاصر، ترجمۀ ابوالفضل حری، تهران، نیلوفر.
 سلطان بیاد، مریم؛ کریمی، غلامحسین؛ دوستان، زکریا بزدوده (1387). «بررسی عناصر روایت و کانون مشاهده در رمان «سخت تر شدن اوضاع»، پژوهش­های ادبی، دوره 5،  شماره 19، صص27 -44.
صاعدی، احمدرضا (1393). «راوی و کانونی شدن در رمان ما تَبَقَّی لکم اثر غسان کنفانی»، ادب عربی، تهران، سال 6، شماره 2، صص 179- 199.
عبدی، صلاح­ الدین و زهرا افضلی، نسرین عباسی (1395). «بررسی و تحلیل کانون­شدگی در رمان الطنطوریه اثر رضوی عاشور»، لسان مبین، سال 7، شماره 24، صص 59- 83.
علی­زاده، ناصر و سلیمیان، سونا (1391). «کانون روایت در الهی­نامۀ عطار بر اساس نظریه ژرار ژنت»، نشریۀ پژوهش­های ادب عرفانی زبان و ادب فارسی، سال 6، شماره 2 پیاپی 22، صص 113- 140.
قاسمی­پور، قدرت (1391). صورت­گرایی و ساختارگرایی در ادبیات، چاپ 1، اهواز، انتشارات دانشگاه شهید چمران.
بازگیر، نهاد (1395). «بررسی ساختار اجتماعی و ادبی رمان نویسان زن عراق از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۲»، رساله دکتری، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران.