ادبی
رجاء أبوعلی؛ یوسف محمدی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 1-24
چکیده
باکثیر (1910م ـ 1969م) نویسندهای یمنیالاصل است که عمر خویش را در مصر در دفاع از مسائل مربوط به ملتهای مسلمان سپری نمود. وی از اندک نویسندگانی بود که به پتانسیل اسطوره در ادبیات پی برد و ازآنجاکه اسطورهها با توجه به رمزگونه بودنشان، قادر به دربرگرفتن دلالتهای گوناگون هستند، پیوسته در گذر زمان مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار ...
بیشتر
باکثیر (1910م ـ 1969م) نویسندهای یمنیالاصل است که عمر خویش را در مصر در دفاع از مسائل مربوط به ملتهای مسلمان سپری نمود. وی از اندک نویسندگانی بود که به پتانسیل اسطوره در ادبیات پی برد و ازآنجاکه اسطورهها با توجه به رمزگونه بودنشان، قادر به دربرگرفتن دلالتهای گوناگون هستند، پیوسته در گذر زمان مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار گرفتهاند و بدون شک این بازگشت به اسطورهها بهوسیلة باکثیر، تلاشی برای استمداد از حوادث گذشته جهت آفریدن آیندهای بهتر و روشنتر است. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی ــ تحلیلی، درصدد بررسی دیدگاه باکثیر به اسطوره و کشف ایده و درونمایههای یکی از مهمترین نمایشنامههای اسطورهای وی است. در پایان، پژوهش به این نتیجه رسید که تفسیر باکثیر از اسطوره، مبتنی بر دیدگاه اسلامی وی به انسان و جهان صورت گرفتهاست. باکثیر از ترس گسترش اندیشههای بتپرستیِ اسطورهها ـ که با فرهنگ و اندیشههای اسلامی در تضاد است ـ به بازسازی و اسلامی ساختن آنها پرداخت. همچنین، آشکار شد که مفهوم ادبیات نزد باکثیر بر اساس نوآوری فنی، هدفمند و زیبا و استوار است و از اینجاست که نمایشنامههای وی بیش از هر نمایشنامهنویسی در ادبیات معاصر عرب، دارای پتانسیل تحول به مصداقی روشن و کامل برای ادبیات اسلامی است؛ ادبیاتی که در کنار پرداختن به موضوع اخلاقی به فنی بودن بیان و ساختمان نوع ادبی اهمیت میدهد.
ادبی
رقیه رستم پور؛ مریم غلامی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 25-44
چکیده
بلاغت عربی که دربردارندة سه علم معانی و بیان و بدیع است، همچنان در زمرة مهمترین پژوهشهای ادبی به شمار میرود، و به شکل خاص در اسلوبهای آموزشی و تطبیقی به کار گرفته میشود. رویکردهای معاصر با خلق اصطلاحات جدید به بررسی نقدی و بلاغی متون میپردازند. از جملة این اصطلاحات، اصطلاح ناسازواری است که عنصر اساسی و مهمی در ادبیات به شمار ...
بیشتر
بلاغت عربی که دربردارندة سه علم معانی و بیان و بدیع است، همچنان در زمرة مهمترین پژوهشهای ادبی به شمار میرود، و به شکل خاص در اسلوبهای آموزشی و تطبیقی به کار گرفته میشود. رویکردهای معاصر با خلق اصطلاحات جدید به بررسی نقدی و بلاغی متون میپردازند. از جملة این اصطلاحات، اصطلاح ناسازواری است که عنصر اساسی و مهمی در ادبیات به شمار میآید. ناسازواری عنصری فنی در متون ادبی است که ادیب در ادبیات خود از آن بهره میجوید. این تکنیک و اصطلاح بهتازگی وارد حوزة نقد ادبی شدهاست. مقالة حاضر میکوشد تا برخی اسلوبهای بلاغی قدیم مرتبط با ناسازواری به عنوان اصطلاحی نوظهور را بررسی کند و حضور ناسازواری را در بلاغت قدیم تبیین نماید. نتایج پژوهش بر این امر دلالت دارد که اصطلاح ناسازواری بر اسلوبهای بسیاری در بلاغت صدق میکند. لیکن برخی اسلوبها در بلاغت عربی وجود دارد که تقریباً با ناسازواری و ظهور آن ارتباط بسیار محکم و پیوستهای برقرار نمودهاست. از جملة آن میتوان به تقدیم و تأخیر و حذف و ذکر در علم معانی، استعاره و کنایه در علم بیان، مدح بما یشبه الذم و تجاهل عارف در علم بدیع اشاره کرد. این پژوهش در توصیف اسلوبهای بلاغی و تحلیل چگونگی حضور ناسازواری در آنها، از اسلوب توصیفی ـ تحلیلی بهره جستهاست.
ادبی
روح الله صیادی نجاد؛ حسین ذکائی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 45-66
چکیده
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و ...
بیشتر
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و مصر، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، به زبان عربی در نماز جمعه، مردم مصر را مورد خطاب قرار میدهد. این گفتمان آکنده از استراتژیهایی است که محقق با روش توصیفی و با رویکرد کاربردشناسی زبان، آن را بررسی کردهاست و از توانایی صاحب گفتمان (فرستنده) در بهرهبرداری از خطبة نماز جمعه (کانال) برای تأثیرگذاری بر ملت مصر (گیرنده)، پرده برمیدارد. امام خامنهای با بهکارگیری بلاغت، زبان و منطق، بر گذشته، تاریخ و تمدن مصر تکیه میکند تا ضمن نشاندادن همدلی با مردم مصر اعلام نماید که حامی و همراه آنها و انقلابشان است. او در پایان توصیههای هشتگانة خود را با رویکردی بالادستی و دستوری به مردم مصر و اقشار آن (همچون ارتش و الازهر) عرضه میدارد تا حکومت مردمسالارانة بدون دخالت غرب در آن کشور برقرار شود. ایشان از ابزارهایی همچون «استعاره»، «تکرار» و «برهان» برای تقویت فکر خود و نزدیک ساختن دو کشور استفاده مینماید.
ادبی
خداداد بحری
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 67-90
چکیده
حسآمیزی از بارزترین جلوههای بلاغت است که غالباً بر اساس استعارة مکنیه و تشبیه بنا میشود. در این فن بلاغی، ادیب حواس را در هم میآمیزد و برخی مدرکات مربوط به یک حس را با صفتهای متعلق به حواس دیگر وصف مینماید یا امور معنوی را با چیزی وصف میکند که به حواس ظاهری اختصاص دارد. این مقاله با بهکارگیری روش وصفی ـ تحلیلی در پی آن است ...
بیشتر
حسآمیزی از بارزترین جلوههای بلاغت است که غالباً بر اساس استعارة مکنیه و تشبیه بنا میشود. در این فن بلاغی، ادیب حواس را در هم میآمیزد و برخی مدرکات مربوط به یک حس را با صفتهای متعلق به حواس دیگر وصف مینماید یا امور معنوی را با چیزی وصف میکند که به حواس ظاهری اختصاص دارد. این مقاله با بهکارگیری روش وصفی ـ تحلیلی در پی آن است که تصویرهای حسآمیخته را در مجموعه داستانهای لیل الغرباء (شام غریبان) اثر غادة السمان، بانوی نویسنده و شاعر سوری بررسی نماید تا چگونگی بهکارگیری این نوع تعبیر مجازی را در مجموعه داستان یادشده مشخص سازد. نتایج نشان میدهد غادة السمان زمانی به ابداع تصویرهای حسآمیخته اقدام نموده که بیان اغراض موردنظرش با تعبیرات حقیقی دشوار بودهاست. وی در آفرینش این نوع تعابیر، برای حسی که مبنای حسآمیزی قرار میدهد، مناسبترین حس را برای درآمیختن انتخاب میکند و از میان اوصاف آن، نزدیکترین صفت را برای رساندن مقصود خویش برمیگزیند. نویسنده همچنین به این نتیجه رسیده که تصویرهای حسآمیخته و دیگر تصویرهای حقیقی و مجازی به شکلی هماهنگ به رساندن معنای موردنظر نویسنده کمک میکنند؛ تا جایی که بدون بهرهگیری از آنها معنا ناقص و اوصاف ناتمام میماند. با وجود این، مجموعه لیل الغرباء از تصویرهای حسآمیختة تکراری خالی نیست که این امر جنبههای نوآورانة آن را تاحدی تحتالشعاع قرار دادهاست.
ادبی
فاطمه پرچکانی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 91-112
چکیده
رمان، روایتی است که عناصر اصلی خود را از زندگی واقعی یا خیالی وام میگیرد. خودزندگینامهنوشت نیز روایتی است که نویسنده از زندگی خود ارائه میدهد. آنچه در این میان قابل توجه است، رابطهای است که بین رمان و خودزندگینامهنوشت وجود دارد که خود، موجب شکلگیری سبکی نو موسوم به خودزندگینامهنوشت خیالی یا اتوفیکسیون در این نوع ...
بیشتر
رمان، روایتی است که عناصر اصلی خود را از زندگی واقعی یا خیالی وام میگیرد. خودزندگینامهنوشت نیز روایتی است که نویسنده از زندگی خود ارائه میدهد. آنچه در این میان قابل توجه است، رابطهای است که بین رمان و خودزندگینامهنوشت وجود دارد که خود، موجب شکلگیری سبکی نو موسوم به خودزندگینامهنوشت خیالی یا اتوفیکسیون در این نوع هنری میگردد. در حوزه زبان و ادبیات عربی، رشید الضعیف رماننویس معاصر لبنانی در عمده نوشتههایش به این نوع رمان گرایش دارد. او در جدیدترین رمانش «الواح» با مرکز قراردادن زندگی شخصی خود از طرفی و مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه از سویی دیگر میکوشد بین رمان و خودزندگینامهنوشت پیوند برقرار نماید که ازجمله نشانههای این پیوند انتخاب نام رشید الضعیف برای شخصیت اصلی رمان الواح است. مقاله حاضر میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق اصول روایتشناسی به تحلیل عناصر رمان مذکور پرداخته، مصادیق حرکت نویسنده را بین من واقعی و من روایتگر بررسی نماید. نتایج بهدستآمده نشان میدهد رشید الضعیف با استفاده از تکنیک رایج در اتوفیکسیون با حرکت در مرز واقعیت و خیال، خویشتن را در برابر انتقادات متداول در جامعه شرقی عربی مصون میدارد و درعینحال توانستهاست حوادث را بهگونهای هدایت کند تا تطابق کامل بین حوادث روایت و حوادث واقعی زندگیاش شکل نگیرد.
ادبی
عزیز البوشهبازی؛ محمد جواد اسماعیل غانمى؛ عبدالکریم البوغبیش
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 113-130
چکیده
عصر عباسی به عصر نوگرایی در موضوعات و اصطلاحات متمایز گردیدهاست، بهطوریکه برخی شاعران این عصر به تصویرآفرینی از واژگانی اهتمام نشان دادند که یا پیشتر مرسوم نبودهاست یا در بیشتر مواقع، به دلیل ویژگیهای سلبیشان به دور از زیبایی بودهاند. یکی از این واژگان واژۀ «النفط» (نفت) است که چهبسا به دلیل ویژگیهایش ذوق ...
بیشتر
عصر عباسی به عصر نوگرایی در موضوعات و اصطلاحات متمایز گردیدهاست، بهطوریکه برخی شاعران این عصر به تصویرآفرینی از واژگانی اهتمام نشان دادند که یا پیشتر مرسوم نبودهاست یا در بیشتر مواقع، به دلیل ویژگیهای سلبیشان به دور از زیبایی بودهاند. یکی از این واژگان واژۀ «النفط» (نفت) است که چهبسا به دلیل ویژگیهایش ذوق ادبی، آن را پس میزند و با ویژگیهای زیباشناختی ناسازگار مینماید. با وجود این، شاعران عباسی به کمک آرایهپردازیهای ادبی توانستند از باب خدمت به ادب خویش این ویژگیها را بهخوبی به کار بندند تا از آنها شاهکارهای ادبیِ زیبایی بیافرینند. ازاینرو، واژۀ نفت در وصف زن و اسب به کار رفت، در نام برخی دانشمندان استفاده شد، شعلههایش به ستارگان درخشان و شمشیرِ طلاکاریشده مانند گردید و دودش به تاریکی شب تشبیه شد. این واژه در موضوعاتی دیگر نیز به کار میرفت که کاربردِ آن کمتر به ذهن میرسید. در این مقاله میکوشیم کاربردهای زیباشناسانۀ واژۀ مذکور را با توجه به سیر آن در شعر دورۀ عباسی واکاویم و بیان داریم که چگونه شاعران این دوره توانستند با پرواز در آسمان خیال، تصاویر بلاغیِ زیبایی را از این مادۀ بدبو ترسیم کنند. این تصاویر بیشتر در معنای حقیقی نفت، در دو جنبۀ مثبت و منفیاش به کار رفته، و گاهی نیز به طور مجازی در معانی دیگر نمود یافتهاند.
ادبی
علی اکبر محسنی؛ سمیره خسروی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 131-154
چکیده
کتبت غادة السمان مجموعتها القصصیة القصیرة «عیناک قدری» حول قضایا النساء وهی متأثرة بالمنهج الأدب الغربی الفکری و خاصة دراسات سیمون دی بوفوار والتعالیم الدینیة وبجانبها المضامین الأخلاقیة الموجودة فی الثقافة العربیة. هذه الدراسة من خلال المنهج الوصفی ـ التحلیلی وترکیزها علی نظریتی دی بوفوار فی قصة «عیناک قدری» غادة ...
بیشتر
کتبت غادة السمان مجموعتها القصصیة القصیرة «عیناک قدری» حول قضایا النساء وهی متأثرة بالمنهج الأدب الغربی الفکری و خاصة دراسات سیمون دی بوفوار والتعالیم الدینیة وبجانبها المضامین الأخلاقیة الموجودة فی الثقافة العربیة. هذه الدراسة من خلال المنهج الوصفی ـ التحلیلی وترکیزها علی نظریتی دی بوفوار فی قصة «عیناک قدری» غادة سمان، تسعی إلی باثولوجیا الوجودیة النسویة. دی بوفوار، بتفسیرها الوجودی للعلاقة بین الرجل والمرأة، أعلنت أنّ التعالیم الجنسیة المنتجة من الثقافة الذکوریة هی السبب الرئیسی لإنشاء "عدم المساواة بین الجنسین" و «تمثل النساء بالجنس الآخر». وأعلنت أنّ النساءَ برفض اختلافاتها البیولوجیّة مع الرجال، أصبحت عضواً فی مجتمعهم وبهذا، تمتّعت بامتیازاتهم. إنّ هذا المقال یدرّس الشخصیة الرئیسیة فی القصة لکی یشیر إلی أهداف السمان من استخدام هذه الشخصیة فی قصتها، ثم قامت الدراسة بتحلیل وتنفیذ أفکار دی بوفوار علی قصة «عیناک قدری» حتی تشیر إلی مدی خسارات هذه النظریة علی النساء وحیاتها الفکریة والروحیة، وبجانبها تفسّر مدی فاعلیة السمان فی الخروج عن السیطرة النسویة علی أفکارها. وقد توصّل المقال فیالنهایة أنّ الهویة النسویة، الحب والزواج هی ثلاثة عناصر هامّة فی هذه القصة وحذفها ینشأ صراع الهویة فی نفوسها.
ادبی
جمیل جعفری؛ هادی رضوان؛ زینب بیگ زاده
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 155-178
چکیده
الدراسات المنفّذة فی حقل النسویة واللسانیات الاجتماعیة تدلّعلی أنّ للعوامل الاجتماعیة تأثیراً کبیراً علی اللغة. فی ضمن هذه العوامل، للجنس سهم کبیر وأنّه یلعب الدور الأکبر لخلق الاختلافبین لغة الجنسین. تُعدّ الروایة من الأنواع الأدبیة التی حظیت باهتمام کبیر من جانب النساء فلها علاقة خاصة بالفوارق الجنسیة وقد عکست النساء جوانب ...
بیشتر
الدراسات المنفّذة فی حقل النسویة واللسانیات الاجتماعیة تدلّعلی أنّ للعوامل الاجتماعیة تأثیراً کبیراً علی اللغة. فی ضمن هذه العوامل، للجنس سهم کبیر وأنّه یلعب الدور الأکبر لخلق الاختلافبین لغة الجنسین. تُعدّ الروایة من الأنواع الأدبیة التی حظیت باهتمام کبیر من جانب النساء فلها علاقة خاصة بالفوارق الجنسیة وقد عکست النساء جوانب من حیاتهن الجنسیة فیها. لقد تمّ دراسة أثر هذا العامل علی السلوک اللغوی، فی الحقول المختلفة لعلم اللسانیات. نظریة مایکل هالیدای تُعدّ من النظریات اللغویة التی تستخدم فی مثل هذه الدراسات کثیراً فمایکل یُعدّ منظّراً رئیسیاً فی مجال اللسانیات الوظیفیة حیثا هتمّ بالنص والخطاب علاوة علی تحلیل المفردات وخطط الأقسام الأساسیة للمعنی فی ثلاثة مستویات فووظیفیة أی: المستوی الفکری، والمستوی بین الشخصی، والمستوی النصی. فی هذه الدراسة نحن نحاول أن ندرس علاقة اللغة بالجنس فی روایة "أصل و فصل" لسحر خلیفة علی أساس ثلاث فووظائف لغویة لمایکل هالیدای مستخدمین أسلوب الوصف والتحلیل فی المستویات المختلفة للنص أی: المستوی الدلالی، والمستوی النحوی، ومستوی دراسة المنظور. النتیجة التی حصلنا علیها بواسطة تطبیق هذه النظریة علی الروایة المذکورة هی تأثیر جنس الکاتبة والعوامل الاجتماعیة علی المفردات والجمل وأفکارها فی ضمن الروایة ومحاولة الکاتبة لاستعادة هویة النساء ودورهن فی المجتمع بواسطة اللغة فی الروایة.
محمد اجاقی؛ محمد خاقانی اصفهانی؛ امیر قمرانی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 179-202
چکیده
بما أنَّ نظریة الذکاءات المتعددة تتمحور حول المحتوی وتؤکّد علی تنویعه، والمجال المعرفی یصنّف الأهداف المعرفیة، اقترح آرمسترنج (1984) أن یُعدّ وینظّم المحتوی التعلیمی وفقًا لهما معًا. إنّ الکتاب المدرسی کأکثر المواد التعلیمیة تداولًا یُعدّ أفضل مجال لتطبیق هذه الأنموذج المتکامل. علی ذلک، قامت الدراسة الحالیة بتحلیل محتوی کتاب العربیة ...
بیشتر
بما أنَّ نظریة الذکاءات المتعددة تتمحور حول المحتوی وتؤکّد علی تنویعه، والمجال المعرفی یصنّف الأهداف المعرفیة، اقترح آرمسترنج (1984) أن یُعدّ وینظّم المحتوی التعلیمی وفقًا لهما معًا. إنّ الکتاب المدرسی کأکثر المواد التعلیمیة تداولًا یُعدّ أفضل مجال لتطبیق هذه الأنموذج المتکامل. علی ذلک، قامت الدراسة الحالیة بتحلیل محتوی کتاب العربیة للسنة الدراسیة الثامنة فی ضوء هذا الأنموذج لکی تقیس وتقوّم کیف تمّ توزیع الذکاءات المتعددة والأهداف المعرفیة فی هذا الکتاب؟تدلّ النتایج علی أن الذکاءات اللغویة والمنطقیة والبصریة والجمعیة، والأهداف المعرفیة السفلی (التذکر والفهم والتطبیق) أکثر تداولاً وحضوراً فی هذا الکتاب. هذا ولیست للذکاءات الأخری(الجسمانیة والموسیقائیة والفردیة والطبیعیة)، والأهداف الأخری(التحلیل والتقییم والإبداع) حضور فیه.
ادبی
حسین ابویسانی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، صفحه 203-226
چکیده
لقد جرّبت الآداب العالمیة عبر القرن العشرین تجارب غنیة لم تجرّبها فی غیره من القرون إذ تطوّرت فیه عناصر الأدب وتکنیکاته فی الشکل والمضمون تطوّراً ملحوظاً. کذلک حاول الأدب العربی مواکبة هذه العناصر والتکنیکات الجدیدة والاستمتاع بها. کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة" لعلی عشری زاید، یسعی إلی قراءة جدیدة عن بناء القصیدة العربیة ...
بیشتر
لقد جرّبت الآداب العالمیة عبر القرن العشرین تجارب غنیة لم تجرّبها فی غیره من القرون إذ تطوّرت فیه عناصر الأدب وتکنیکاته فی الشکل والمضمون تطوّراً ملحوظاً. کذلک حاول الأدب العربی مواکبة هذه العناصر والتکنیکات الجدیدة والاستمتاع بها. کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة" لعلی عشری زاید، یسعی إلی قراءة جدیدة عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة، ویحاول دراسة التکنیکات الدخیلة فیها مستعیناً ببعض الشعراء العرب المعاصرین فی عدد من آثارهم وفی التکنیکات المستفادة عندهم. إنّ هذه المقالة التی تدرس کتابَ عشری زاید دراسة تحلیلیة، وتُبیّن نقاط الضعف والقوّة فیه، تبتغی الإجابةَ عن هذا السؤال أیضاً: ما هی التطوّرات المشار إلیها فی کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة"، وهل رافق النجاحُ الکاتبَ فی مساعیه؟ فبعض النتائج یشیر إلی أنّ الکتاب بما فیه من الضعف أحیاناً، لکنه تمکّن من أن یُبرز ویُبیّن قسماً من التطوّرات والتکنیکات الجدیدة الطارئه علی الشعر العربی المعاصر. إذن یجدر أن ینضوی ضمن کُتُب الدراسات العلیا لطلاب الأدب العربی.