ادبی
بهنام فارسی؛ فاطمه شهریاری؛ محمد مهدی سمتی
دوره 13، شماره 45 ، اسفند 1396، ، صفحه 113-140
چکیده
تحکی روایة «ما لا تذروه الریاح» التی ألّفها محمد عرعار الآثار النفسیة للاحتلال الفرنسی علی أبناء الجزایر حیث تمثّلت بشخصیّة «بشیر». عقدة النقص من المؤشرات الأساسیة للاستعمار التی تسرّبت فی نفوس أکثر مستوطنی هذه البلاد ویمکن دراسة جوانبها المختلفة بناء علی نظریة الفرید آدلر. یعتقد آدلر أن وجود الاحساس بالنقص فی کل شخصیۀ ...
بیشتر
تحکی روایة «ما لا تذروه الریاح» التی ألّفها محمد عرعار الآثار النفسیة للاحتلال الفرنسی علی أبناء الجزایر حیث تمثّلت بشخصیّة «بشیر». عقدة النقص من المؤشرات الأساسیة للاستعمار التی تسرّبت فی نفوس أکثر مستوطنی هذه البلاد ویمکن دراسة جوانبها المختلفة بناء علی نظریة الفرید آدلر. یعتقد آدلر أن وجود الاحساس بالنقص فی کل شخصیۀ أمر طبیعی، ولکن إذا أختیر الطریق الخطأ للعلاج، سیؤدی هذا الأمر إلی عقدۀ النقص. هذا المقال حسب المنهج الوصفی- التحلیلی وبالاعتماد علی آراء الفرید آدلر النفسیة، یستهدف دراسة العوامل الموثرة فی تکوین عقدۀ النقص وکیفیة ظهورها ویتطرق إلی الإجابة عن هذا السؤال: هل هناک مخرج من هذه الأزمة؟ یشیر التحلیل النفسی لهذه الروایة أنّ عقدۀ النقص الخفیة فی حالة اللاوعی للبطل تمثّلت فی اطار بعض السلوکیات السلبیة مثل اغتراب الذات والازدراء والتقلید، ویکمن المخرج الوحید لهذا الوضع فی وصول أبنائها للوعی الذاتی عبر الاطلاع الواسع والوعی العمیق لتاریخهم وتراثهم الوطنی والثقافی والدینی والعائلی حیث لا تفضّلوا الأمم الأخری علی أمتهم.
ادبی
hosein Mirzaineya؛ behrooz salemi moghanloo
دوره 13، شماره 45 ، اسفند 1396، ، صفحه 165-188
چکیده
ظهر فی النصف الثانی من القرن العشرین نمط حدیث فی کتابة الروایة الحدیثة یجمع بین الخیال والواقع؛ هذا الأسلوب الحدیث الذی ظهر علی ید کتاب أمریکا الجنوبیة کان یُسمّی بالواقعیة السحریة. یُعدّ الأدیب المصری ادوار الخرّاط من الکتّاب العرب الذین قاموا بتوظیف هذا الأسلوب تعبیراً عن آرائهم. الخرّاط یوظّف الماضی فی الحاضر مستعیناً بخیاله ...
بیشتر
ظهر فی النصف الثانی من القرن العشرین نمط حدیث فی کتابة الروایة الحدیثة یجمع بین الخیال والواقع؛ هذا الأسلوب الحدیث الذی ظهر علی ید کتاب أمریکا الجنوبیة کان یُسمّی بالواقعیة السحریة. یُعدّ الأدیب المصری ادوار الخرّاط من الکتّاب العرب الذین قاموا بتوظیف هذا الأسلوب تعبیراً عن آرائهم. الخرّاط یوظّف الماضی فی الحاضر مستعیناً بخیاله النشط ومعتمداً علی تقنیة الإسترجاع فی مزج الواقع الخارجی بالواقع الخیالی والداخلی ویجعلا لمتلقی أمام واقع ذی جوانب واسعة ورحبة وفضاء ساحر. یهدف هذا المقال إلی دراسة عناصر روایة الغجریة ویوسف المخزنجی ــــــ الشخصیة والزمان والمکان والوصف وللّغة السردیة ــــــ مستخدما المنهج الوصفیّ التّحلیلی ومعتمداً علی مبادئ الواقعیة السحریة. وخلص الباحثان إلی أن الکاتب باستخدامه للشخصیات الغجریّة واعتماده علی التراث القدیم إستطاع التعبیر عن معتقداته ورؤیته حول واقع الوجود والعالم المادّی بلغة شعریة موظّفاً تقنیة الواقعیة السحریة.
ادبی
صاحبعلی اکبری
دوره 13، شماره 45 ، اسفند 1396، ، صفحه 191-204
چکیده
تدوین کتاب یحتوی علی کل جانب من جوانب الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة خاصة فی مصر والشام، یحتاج إلی جهد مضن من جانب المؤلف ولایتیسر هذا العمل الصعب إلا من جانب مؤلف ضلیع فی الأدب العربی والتاریخ. لکثیر من المؤلفات حول هذا العصر فی جانب ضعفها قوة وفائدة عامة لدارسی المواضیع الأدبیة فی هذا العصر حیث إن بعضها استطاع أن یقنع من یرید ...
بیشتر
تدوین کتاب یحتوی علی کل جانب من جوانب الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة خاصة فی مصر والشام، یحتاج إلی جهد مضن من جانب المؤلف ولایتیسر هذا العمل الصعب إلا من جانب مؤلف ضلیع فی الأدب العربی والتاریخ. لکثیر من المؤلفات حول هذا العصر فی جانب ضعفها قوة وفائدة عامة لدارسی المواضیع الأدبیة فی هذا العصر حیث إن بعضها استطاع أن یقنع من یرید دراسة هذا العصر تقریبا. کتاب «الحیاة الأدبیة فی عصر الحروب الصلیبیة بمصر والشام» لمؤلفه أحمد أحمد بدوی من هذا النوع. هذا الکتاب استطاع أن یسد الخلل الموجودة بین الطلاب والباحثین فی هذا الحقل تقریبا. المؤلف قسم کتابه هذا إلی قسمین: فی القسم الأول شرح بعض المواضیع حول الأدب وفی القسم الثانی درس نفس الأدب دراسة شاملة وجاء بنماذج متنوعة وکثیرة من الأدب بأنواعه. الکاتب قبل أن یدخل فی الفصول الأصلیة، أشار إلی الکتب التی تدونت من جانب سابقیه فی مجال الأدب فی هذا العصر ثم شرح الممیزات الموجودة فی کتابه هذا وأشار إلی الضعف الموجود فی الکتب الأخری فی هذا الموضوع.
ادبی
رجاء أبوعلی؛ یوسف محمدی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 1-24
چکیده
باکثیر (1910م ـ 1969م) نویسندهای یمنیالاصل است که عمر خویش را در مصر در دفاع از مسائل مربوط به ملتهای مسلمان سپری نمود. وی از اندک نویسندگانی بود که به پتانسیل اسطوره در ادبیات پی برد و ازآنجاکه اسطورهها با توجه به رمزگونه بودنشان، قادر به دربرگرفتن دلالتهای گوناگون هستند، پیوسته در گذر زمان مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار ...
بیشتر
باکثیر (1910م ـ 1969م) نویسندهای یمنیالاصل است که عمر خویش را در مصر در دفاع از مسائل مربوط به ملتهای مسلمان سپری نمود. وی از اندک نویسندگانی بود که به پتانسیل اسطوره در ادبیات پی برد و ازآنجاکه اسطورهها با توجه به رمزگونه بودنشان، قادر به دربرگرفتن دلالتهای گوناگون هستند، پیوسته در گذر زمان مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار گرفتهاند و بدون شک این بازگشت به اسطورهها بهوسیلة باکثیر، تلاشی برای استمداد از حوادث گذشته جهت آفریدن آیندهای بهتر و روشنتر است. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی ــ تحلیلی، درصدد بررسی دیدگاه باکثیر به اسطوره و کشف ایده و درونمایههای یکی از مهمترین نمایشنامههای اسطورهای وی است. در پایان، پژوهش به این نتیجه رسید که تفسیر باکثیر از اسطوره، مبتنی بر دیدگاه اسلامی وی به انسان و جهان صورت گرفتهاست. باکثیر از ترس گسترش اندیشههای بتپرستیِ اسطورهها ـ که با فرهنگ و اندیشههای اسلامی در تضاد است ـ به بازسازی و اسلامی ساختن آنها پرداخت. همچنین، آشکار شد که مفهوم ادبیات نزد باکثیر بر اساس نوآوری فنی، هدفمند و زیبا و استوار است و از اینجاست که نمایشنامههای وی بیش از هر نمایشنامهنویسی در ادبیات معاصر عرب، دارای پتانسیل تحول به مصداقی روشن و کامل برای ادبیات اسلامی است؛ ادبیاتی که در کنار پرداختن به موضوع اخلاقی به فنی بودن بیان و ساختمان نوع ادبی اهمیت میدهد.
ادبی
رقیه رستم پور؛ مریم غلامی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 25-44
چکیده
بلاغت عربی که دربردارندة سه علم معانی و بیان و بدیع است، همچنان در زمرة مهمترین پژوهشهای ادبی به شمار میرود، و به شکل خاص در اسلوبهای آموزشی و تطبیقی به کار گرفته میشود. رویکردهای معاصر با خلق اصطلاحات جدید به بررسی نقدی و بلاغی متون میپردازند. از جملة این اصطلاحات، اصطلاح ناسازواری است که عنصر اساسی و مهمی در ادبیات به شمار ...
بیشتر
بلاغت عربی که دربردارندة سه علم معانی و بیان و بدیع است، همچنان در زمرة مهمترین پژوهشهای ادبی به شمار میرود، و به شکل خاص در اسلوبهای آموزشی و تطبیقی به کار گرفته میشود. رویکردهای معاصر با خلق اصطلاحات جدید به بررسی نقدی و بلاغی متون میپردازند. از جملة این اصطلاحات، اصطلاح ناسازواری است که عنصر اساسی و مهمی در ادبیات به شمار میآید. ناسازواری عنصری فنی در متون ادبی است که ادیب در ادبیات خود از آن بهره میجوید. این تکنیک و اصطلاح بهتازگی وارد حوزة نقد ادبی شدهاست. مقالة حاضر میکوشد تا برخی اسلوبهای بلاغی قدیم مرتبط با ناسازواری به عنوان اصطلاحی نوظهور را بررسی کند و حضور ناسازواری را در بلاغت قدیم تبیین نماید. نتایج پژوهش بر این امر دلالت دارد که اصطلاح ناسازواری بر اسلوبهای بسیاری در بلاغت صدق میکند. لیکن برخی اسلوبها در بلاغت عربی وجود دارد که تقریباً با ناسازواری و ظهور آن ارتباط بسیار محکم و پیوستهای برقرار نمودهاست. از جملة آن میتوان به تقدیم و تأخیر و حذف و ذکر در علم معانی، استعاره و کنایه در علم بیان، مدح بما یشبه الذم و تجاهل عارف در علم بدیع اشاره کرد. این پژوهش در توصیف اسلوبهای بلاغی و تحلیل چگونگی حضور ناسازواری در آنها، از اسلوب توصیفی ـ تحلیلی بهره جستهاست.
ادبی
روح الله صیادی نجاد؛ حسین ذکائی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 45-66
چکیده
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و ...
بیشتر
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و مصر، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، به زبان عربی در نماز جمعه، مردم مصر را مورد خطاب قرار میدهد. این گفتمان آکنده از استراتژیهایی است که محقق با روش توصیفی و با رویکرد کاربردشناسی زبان، آن را بررسی کردهاست و از توانایی صاحب گفتمان (فرستنده) در بهرهبرداری از خطبة نماز جمعه (کانال) برای تأثیرگذاری بر ملت مصر (گیرنده)، پرده برمیدارد. امام خامنهای با بهکارگیری بلاغت، زبان و منطق، بر گذشته، تاریخ و تمدن مصر تکیه میکند تا ضمن نشاندادن همدلی با مردم مصر اعلام نماید که حامی و همراه آنها و انقلابشان است. او در پایان توصیههای هشتگانة خود را با رویکردی بالادستی و دستوری به مردم مصر و اقشار آن (همچون ارتش و الازهر) عرضه میدارد تا حکومت مردمسالارانة بدون دخالت غرب در آن کشور برقرار شود. ایشان از ابزارهایی همچون «استعاره»، «تکرار» و «برهان» برای تقویت فکر خود و نزدیک ساختن دو کشور استفاده مینماید.
ادبی
خداداد بحری
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 67-90
چکیده
حسآمیزی از بارزترین جلوههای بلاغت است که غالباً بر اساس استعارة مکنیه و تشبیه بنا میشود. در این فن بلاغی، ادیب حواس را در هم میآمیزد و برخی مدرکات مربوط به یک حس را با صفتهای متعلق به حواس دیگر وصف مینماید یا امور معنوی را با چیزی وصف میکند که به حواس ظاهری اختصاص دارد. این مقاله با بهکارگیری روش وصفی ـ تحلیلی در پی آن است ...
بیشتر
حسآمیزی از بارزترین جلوههای بلاغت است که غالباً بر اساس استعارة مکنیه و تشبیه بنا میشود. در این فن بلاغی، ادیب حواس را در هم میآمیزد و برخی مدرکات مربوط به یک حس را با صفتهای متعلق به حواس دیگر وصف مینماید یا امور معنوی را با چیزی وصف میکند که به حواس ظاهری اختصاص دارد. این مقاله با بهکارگیری روش وصفی ـ تحلیلی در پی آن است که تصویرهای حسآمیخته را در مجموعه داستانهای لیل الغرباء (شام غریبان) اثر غادة السمان، بانوی نویسنده و شاعر سوری بررسی نماید تا چگونگی بهکارگیری این نوع تعبیر مجازی را در مجموعه داستان یادشده مشخص سازد. نتایج نشان میدهد غادة السمان زمانی به ابداع تصویرهای حسآمیخته اقدام نموده که بیان اغراض موردنظرش با تعبیرات حقیقی دشوار بودهاست. وی در آفرینش این نوع تعابیر، برای حسی که مبنای حسآمیزی قرار میدهد، مناسبترین حس را برای درآمیختن انتخاب میکند و از میان اوصاف آن، نزدیکترین صفت را برای رساندن مقصود خویش برمیگزیند. نویسنده همچنین به این نتیجه رسیده که تصویرهای حسآمیخته و دیگر تصویرهای حقیقی و مجازی به شکلی هماهنگ به رساندن معنای موردنظر نویسنده کمک میکنند؛ تا جایی که بدون بهرهگیری از آنها معنا ناقص و اوصاف ناتمام میماند. با وجود این، مجموعه لیل الغرباء از تصویرهای حسآمیختة تکراری خالی نیست که این امر جنبههای نوآورانة آن را تاحدی تحتالشعاع قرار دادهاست.
ادبی
فاطمه پرچکانی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 91-112
چکیده
رمان، روایتی است که عناصر اصلی خود را از زندگی واقعی یا خیالی وام میگیرد. خودزندگینامهنوشت نیز روایتی است که نویسنده از زندگی خود ارائه میدهد. آنچه در این میان قابل توجه است، رابطهای است که بین رمان و خودزندگینامهنوشت وجود دارد که خود، موجب شکلگیری سبکی نو موسوم به خودزندگینامهنوشت خیالی یا اتوفیکسیون در این نوع ...
بیشتر
رمان، روایتی است که عناصر اصلی خود را از زندگی واقعی یا خیالی وام میگیرد. خودزندگینامهنوشت نیز روایتی است که نویسنده از زندگی خود ارائه میدهد. آنچه در این میان قابل توجه است، رابطهای است که بین رمان و خودزندگینامهنوشت وجود دارد که خود، موجب شکلگیری سبکی نو موسوم به خودزندگینامهنوشت خیالی یا اتوفیکسیون در این نوع هنری میگردد. در حوزه زبان و ادبیات عربی، رشید الضعیف رماننویس معاصر لبنانی در عمده نوشتههایش به این نوع رمان گرایش دارد. او در جدیدترین رمانش «الواح» با مرکز قراردادن زندگی شخصی خود از طرفی و مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه از سویی دیگر میکوشد بین رمان و خودزندگینامهنوشت پیوند برقرار نماید که ازجمله نشانههای این پیوند انتخاب نام رشید الضعیف برای شخصیت اصلی رمان الواح است. مقاله حاضر میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق اصول روایتشناسی به تحلیل عناصر رمان مذکور پرداخته، مصادیق حرکت نویسنده را بین من واقعی و من روایتگر بررسی نماید. نتایج بهدستآمده نشان میدهد رشید الضعیف با استفاده از تکنیک رایج در اتوفیکسیون با حرکت در مرز واقعیت و خیال، خویشتن را در برابر انتقادات متداول در جامعه شرقی عربی مصون میدارد و درعینحال توانستهاست حوادث را بهگونهای هدایت کند تا تطابق کامل بین حوادث روایت و حوادث واقعی زندگیاش شکل نگیرد.
ادبی
عزیز البوشهبازی؛ محمد جواد اسماعیل غانمى؛ عبدالکریم البوغبیش
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 113-130
چکیده
عصر عباسی به عصر نوگرایی در موضوعات و اصطلاحات متمایز گردیدهاست، بهطوریکه برخی شاعران این عصر به تصویرآفرینی از واژگانی اهتمام نشان دادند که یا پیشتر مرسوم نبودهاست یا در بیشتر مواقع، به دلیل ویژگیهای سلبیشان به دور از زیبایی بودهاند. یکی از این واژگان واژۀ «النفط» (نفت) است که چهبسا به دلیل ویژگیهایش ذوق ...
بیشتر
عصر عباسی به عصر نوگرایی در موضوعات و اصطلاحات متمایز گردیدهاست، بهطوریکه برخی شاعران این عصر به تصویرآفرینی از واژگانی اهتمام نشان دادند که یا پیشتر مرسوم نبودهاست یا در بیشتر مواقع، به دلیل ویژگیهای سلبیشان به دور از زیبایی بودهاند. یکی از این واژگان واژۀ «النفط» (نفت) است که چهبسا به دلیل ویژگیهایش ذوق ادبی، آن را پس میزند و با ویژگیهای زیباشناختی ناسازگار مینماید. با وجود این، شاعران عباسی به کمک آرایهپردازیهای ادبی توانستند از باب خدمت به ادب خویش این ویژگیها را بهخوبی به کار بندند تا از آنها شاهکارهای ادبیِ زیبایی بیافرینند. ازاینرو، واژۀ نفت در وصف زن و اسب به کار رفت، در نام برخی دانشمندان استفاده شد، شعلههایش به ستارگان درخشان و شمشیرِ طلاکاریشده مانند گردید و دودش به تاریکی شب تشبیه شد. این واژه در موضوعاتی دیگر نیز به کار میرفت که کاربردِ آن کمتر به ذهن میرسید. در این مقاله میکوشیم کاربردهای زیباشناسانۀ واژۀ مذکور را با توجه به سیر آن در شعر دورۀ عباسی واکاویم و بیان داریم که چگونه شاعران این دوره توانستند با پرواز در آسمان خیال، تصاویر بلاغیِ زیبایی را از این مادۀ بدبو ترسیم کنند. این تصاویر بیشتر در معنای حقیقی نفت، در دو جنبۀ مثبت و منفیاش به کار رفته، و گاهی نیز به طور مجازی در معانی دیگر نمود یافتهاند.
ادبی
علی اکبر محسنی؛ سمیره خسروی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 131-154
چکیده
کتبت غادة السمان مجموعتها القصصیة القصیرة «عیناک قدری» حول قضایا النساء وهی متأثرة بالمنهج الأدب الغربی الفکری و خاصة دراسات سیمون دی بوفوار والتعالیم الدینیة وبجانبها المضامین الأخلاقیة الموجودة فی الثقافة العربیة. هذه الدراسة من خلال المنهج الوصفی ـ التحلیلی وترکیزها علی نظریتی دی بوفوار فی قصة «عیناک قدری» غادة ...
بیشتر
کتبت غادة السمان مجموعتها القصصیة القصیرة «عیناک قدری» حول قضایا النساء وهی متأثرة بالمنهج الأدب الغربی الفکری و خاصة دراسات سیمون دی بوفوار والتعالیم الدینیة وبجانبها المضامین الأخلاقیة الموجودة فی الثقافة العربیة. هذه الدراسة من خلال المنهج الوصفی ـ التحلیلی وترکیزها علی نظریتی دی بوفوار فی قصة «عیناک قدری» غادة سمان، تسعی إلی باثولوجیا الوجودیة النسویة. دی بوفوار، بتفسیرها الوجودی للعلاقة بین الرجل والمرأة، أعلنت أنّ التعالیم الجنسیة المنتجة من الثقافة الذکوریة هی السبب الرئیسی لإنشاء "عدم المساواة بین الجنسین" و «تمثل النساء بالجنس الآخر». وأعلنت أنّ النساءَ برفض اختلافاتها البیولوجیّة مع الرجال، أصبحت عضواً فی مجتمعهم وبهذا، تمتّعت بامتیازاتهم. إنّ هذا المقال یدرّس الشخصیة الرئیسیة فی القصة لکی یشیر إلی أهداف السمان من استخدام هذه الشخصیة فی قصتها، ثم قامت الدراسة بتحلیل وتنفیذ أفکار دی بوفوار علی قصة «عیناک قدری» حتی تشیر إلی مدی خسارات هذه النظریة علی النساء وحیاتها الفکریة والروحیة، وبجانبها تفسّر مدی فاعلیة السمان فی الخروج عن السیطرة النسویة علی أفکارها. وقد توصّل المقال فیالنهایة أنّ الهویة النسویة، الحب والزواج هی ثلاثة عناصر هامّة فی هذه القصة وحذفها ینشأ صراع الهویة فی نفوسها.
ادبی
جمیل جعفری؛ هادی رضوان؛ زینب بیگ زاده
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 155-178
چکیده
الدراسات المنفّذة فی حقل النسویة واللسانیات الاجتماعیة تدلّعلی أنّ للعوامل الاجتماعیة تأثیراً کبیراً علی اللغة. فی ضمن هذه العوامل، للجنس سهم کبیر وأنّه یلعب الدور الأکبر لخلق الاختلافبین لغة الجنسین. تُعدّ الروایة من الأنواع الأدبیة التی حظیت باهتمام کبیر من جانب النساء فلها علاقة خاصة بالفوارق الجنسیة وقد عکست النساء جوانب ...
بیشتر
الدراسات المنفّذة فی حقل النسویة واللسانیات الاجتماعیة تدلّعلی أنّ للعوامل الاجتماعیة تأثیراً کبیراً علی اللغة. فی ضمن هذه العوامل، للجنس سهم کبیر وأنّه یلعب الدور الأکبر لخلق الاختلافبین لغة الجنسین. تُعدّ الروایة من الأنواع الأدبیة التی حظیت باهتمام کبیر من جانب النساء فلها علاقة خاصة بالفوارق الجنسیة وقد عکست النساء جوانب من حیاتهن الجنسیة فیها. لقد تمّ دراسة أثر هذا العامل علی السلوک اللغوی، فی الحقول المختلفة لعلم اللسانیات. نظریة مایکل هالیدای تُعدّ من النظریات اللغویة التی تستخدم فی مثل هذه الدراسات کثیراً فمایکل یُعدّ منظّراً رئیسیاً فی مجال اللسانیات الوظیفیة حیثا هتمّ بالنص والخطاب علاوة علی تحلیل المفردات وخطط الأقسام الأساسیة للمعنی فی ثلاثة مستویات فووظیفیة أی: المستوی الفکری، والمستوی بین الشخصی، والمستوی النصی. فی هذه الدراسة نحن نحاول أن ندرس علاقة اللغة بالجنس فی روایة "أصل و فصل" لسحر خلیفة علی أساس ثلاث فووظائف لغویة لمایکل هالیدای مستخدمین أسلوب الوصف والتحلیل فی المستویات المختلفة للنص أی: المستوی الدلالی، والمستوی النحوی، ومستوی دراسة المنظور. النتیجة التی حصلنا علیها بواسطة تطبیق هذه النظریة علی الروایة المذکورة هی تأثیر جنس الکاتبة والعوامل الاجتماعیة علی المفردات والجمل وأفکارها فی ضمن الروایة ومحاولة الکاتبة لاستعادة هویة النساء ودورهن فی المجتمع بواسطة اللغة فی الروایة.
ادبی
حسین ابویسانی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 203-226
چکیده
لقد جرّبت الآداب العالمیة عبر القرن العشرین تجارب غنیة لم تجرّبها فی غیره من القرون إذ تطوّرت فیه عناصر الأدب وتکنیکاته فی الشکل والمضمون تطوّراً ملحوظاً. کذلک حاول الأدب العربی مواکبة هذه العناصر والتکنیکات الجدیدة والاستمتاع بها. کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة" لعلی عشری زاید، یسعی إلی قراءة جدیدة عن بناء القصیدة العربیة ...
بیشتر
لقد جرّبت الآداب العالمیة عبر القرن العشرین تجارب غنیة لم تجرّبها فی غیره من القرون إذ تطوّرت فیه عناصر الأدب وتکنیکاته فی الشکل والمضمون تطوّراً ملحوظاً. کذلک حاول الأدب العربی مواکبة هذه العناصر والتکنیکات الجدیدة والاستمتاع بها. کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة" لعلی عشری زاید، یسعی إلی قراءة جدیدة عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة، ویحاول دراسة التکنیکات الدخیلة فیها مستعیناً ببعض الشعراء العرب المعاصرین فی عدد من آثارهم وفی التکنیکات المستفادة عندهم. إنّ هذه المقالة التی تدرس کتابَ عشری زاید دراسة تحلیلیة، وتُبیّن نقاط الضعف والقوّة فیه، تبتغی الإجابةَ عن هذا السؤال أیضاً: ما هی التطوّرات المشار إلیها فی کتاب "عن بناء القصیدة العربیة الحدیثة"، وهل رافق النجاحُ الکاتبَ فی مساعیه؟ فبعض النتائج یشیر إلی أنّ الکتاب بما فیه من الضعف أحیاناً، لکنه تمکّن من أن یُبرز ویُبیّن قسماً من التطوّرات والتکنیکات الجدیدة الطارئه علی الشعر العربی المعاصر. إذن یجدر أن ینضوی ضمن کُتُب الدراسات العلیا لطلاب الأدب العربی.
ادبی
مجید صالح بک؛ مجید قاسمی
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 1-22
چکیده
علاء الأسوانی در رمان «عمارة یعقوبیان» با بهرهگیری از چندین ویژگی مدرنیستی، بیماریهای جامعة مصر را برمیشمرد و ریشهیابی میکند. این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی، این دسته از ویژگیها و نمودهای آنها را در این رمان آشکار سازد. برای مثال، یکی از ویژگیها این است که در این متن به یک ساخت اکتفا نمیشود، بلکه متن از ...
بیشتر
علاء الأسوانی در رمان «عمارة یعقوبیان» با بهرهگیری از چندین ویژگی مدرنیستی، بیماریهای جامعة مصر را برمیشمرد و ریشهیابی میکند. این پژوهش میکوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی، این دسته از ویژگیها و نمودهای آنها را در این رمان آشکار سازد. برای مثال، یکی از ویژگیها این است که در این متن به یک ساخت اکتفا نمیشود، بلکه متن از روساخت فراتر میرود، اسوانی نیز از این فن بهره گرفتهاست؛ وی در رمان «عمارة یعقوبیان» به نحوی گسترده تابوهای جنسی را بیان میدارد اما با بیان آنها، لذتهای جنسی را در دورنگری خود جای نمیدهد، بلکه مقصود او ریشهیابی انحرافات جنسی است که بر جامعة مصر سلطه یافتهاست. نویسنده بر این باور است که انحراف جنسی ـ به عنوان یک پدیده ـ نوعی بیماری است که مصریان در دهة هفتاد قرن بیستم به آن دچار شدهاند. در نظر وی این بیماری حاصل نگرش متحجرانه به جنس مؤنث است. اما اسوانی در رمان «عمارة یعقوبیان» مستقیماً این نظر را بیان نمیدارد، بلکه آن را به شیوة مدرنیستی در ژرفساخت مینهد و خود زیرکانه در لباس یک عکّاس ظاهر میشود، چراکه قصد دارد به نحوی آرام و بدون اینکه مخاطب از او برنجد، این بیماری را درمان کند. قهرمانزدایی از شخصیت داستانی، شیوة تداخل داستانها و همچنین شیوههای جریان سیال ذهن اعم از «بازگشت به گذشته»، «پیشگویی» و «گفتوگوی درونی» از تکنیکهای مدرنیستی دیگری است که اسوانی در رمان «عمارة یعقوبیان» از آنها بهره گرفته و سعی میکند از آن طریق مشکلات جامعة مصر به عنوان یک درد را بیان و ریشهیابی نماید.
ادبی
خلیل باستان؛ حسن ساقی؛ mohsen zarezadeh
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 23-40
چکیده
حضور حرفی خاص و تکرار آن در انسجام زیباشناسانة سخن دخیل است و به تقویت معنی و جایگاه آن منجر میشود و بر اهمیت و ارزش آن می افزاید. رعایت تجوید حروف و صفات آن نیز از دیگر عوامل اثرگذار بر زیبایی سخن است. در نتیجة حضور این عوامل، تأثیر الفاظ و در پی آن، قدرت معنی افزایش مییابد.انسجام صوتی یکی از مهمترین ارکان آیات و به خصوص جملات پایانی ...
بیشتر
حضور حرفی خاص و تکرار آن در انسجام زیباشناسانة سخن دخیل است و به تقویت معنی و جایگاه آن منجر میشود و بر اهمیت و ارزش آن می افزاید. رعایت تجوید حروف و صفات آن نیز از دیگر عوامل اثرگذار بر زیبایی سخن است. در نتیجة حضور این عوامل، تأثیر الفاظ و در پی آن، قدرت معنی افزایش مییابد.انسجام صوتی یکی از مهمترین ارکان آیات و به خصوص جملات پایانی آن است؛ زیرا این قسمت از حروفی تشکیل شده که در القای قدرتمندانة معنی، نقش بسزایی دارد و بافت مقطعی آن از خلال علم تجوید نمایانتر، قویتر و تأثیرگذارتر است و در عین حال با محتوی و معنی هماهنگی کامل دارد. قدرت آهنگ و معنی، برخاسته از اصوات کلماتی است که به حروف و صفات تجویدی آن و نیز به نحوة ترکیب آنها با یکدیگر، وابستگی و تکیه دارد و در نتیجة این ترکیبات و ترتیبات، اشاراتی نیکو حاصل میشود و بدین ترتیب، نوعی از انسجام زیبا و برتر از بلاغت ظاهری پدیدار میگردد. بدین منظور این پژوهش، درصدد است تا به روش توصیفی ـ تحلیلی و با ذکر نمونههایی از آیات، به کشف زیباشناسانة انسجام صوتی در پایان آیات بپردازد.
ادبی
hajar elhaee sahar؛ javad salehi؛ hamid ahmadian؛ ashoorghelich paseh
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 41-64
چکیده
شعر کودک بخش اساسی ادبیات کودک را تشکیل میدهد و زمینه را برای رشد مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی و شکوفایی ذوق هنری آنان فراهم میسازد. این نوع شعر به علت سادگی زبان، سادگی تصاویر شعری و ریتمیک و احساسی بودن تأثیر قابلتوجهی بر روی کودکان میگذارد؛ بر همین اساس باید با سطح رشد ذهنی و معیارهاى دنیای کودکان ...
بیشتر
شعر کودک بخش اساسی ادبیات کودک را تشکیل میدهد و زمینه را برای رشد مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی و شکوفایی ذوق هنری آنان فراهم میسازد. این نوع شعر به علت سادگی زبان، سادگی تصاویر شعری و ریتمیک و احساسی بودن تأثیر قابلتوجهی بر روی کودکان میگذارد؛ بر همین اساس باید با سطح رشد ذهنی و معیارهاى دنیای کودکان و سن و سال آنها تناسب داشته باشد و محتوا و مضامین آن برآمده از دایرة محسوسات زندگی کودک با هدف اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی و دینی باشد. این مقاله، به صورت تطبیقی، مضامین تربیتی سرودهای کودکان را در شعر عبدالقادر السائحی شاعر معاصر الجزایر، و مصطفی رحماندوست، مورد بررسی قرار میدهد. نتایج نشان میدهد یکی از مهمترین اهداف این دو شاعر این است که شعر کودک را به عنوان سازوکاری برای تعلیم و تربیت به کار ببرند، و مضامین و موضوعات را از محیط پیرامون کودکان بگیرند. هدف آنها در بهکارگیری این مضامین، محقق ساختن ارزشهای والای جامعة خویش برای کودکان است.
ادبی
کبری روشنفکر؛ خلیل پروینی؛ حامد پورحشمتی درگاه
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 65-86
چکیده
موتیف از عناصر مهم تصویرشناسی عصر جدید است که از طریق آن میتوان به نمادها و تصاویر شعری بدیع شاعر دست یافت. در این مقاله به بررسی موتیف در شعر محمود درویش پرداخته میشود و با اشاره به مفاهیم و تصاویر نهفته در اشعار وی و با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی میکوشیم رمزگانهای موجود در اشعار درویش را که اهمیت والایی در تحلیل قصائد وی داشته ...
بیشتر
موتیف از عناصر مهم تصویرشناسی عصر جدید است که از طریق آن میتوان به نمادها و تصاویر شعری بدیع شاعر دست یافت. در این مقاله به بررسی موتیف در شعر محمود درویش پرداخته میشود و با اشاره به مفاهیم و تصاویر نهفته در اشعار وی و با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی میکوشیم رمزگانهای موجود در اشعار درویش را که اهمیت والایی در تحلیل قصائد وی داشته یا کلیدی برای درک اندیشههای نهان اوست، در اختیار مخاطب قرار دهیم. ازاینرو پس از بررسی موتیف درختان در شعر محمود درویش و تکیه بر سه درخت نخل، زیتون و پرتقال که هر کدام نقش تکرارشوندهای در دیوانهای وی داشتهاند، به تصاویر، رمزگانها و مضامینی دست یافتیم که هر کدام از آنها از دیگری متمایز است؛ نمونة آن درخت نخل است که در دواوین شاعر حائز رتبة نخست میان این سه درخت بوده و دربردارندة رمزگانهایی همچون صلح، خرمی، پایداری و نشانههای مثبت و منفی در خود است؛ سپس پس از آن نوبت درخت زیتون است که علاوه بر دلالت آن بر هستی و تاریخ بشریت، حامل نمادها و تصویرهایی از جمله جلال، اصالت و ایستادگی است و سرانجام درخت پرتقال که گاهی تصاویری تشخیصی و انسانگرایانه و گاهی دلالتهایی از انقلاب و پناهندگی و وطن الشاعر در گنجینه واژگانی خود ذخیره دارد.
ادبی
مالک عبدی؛ نوال مجدّم
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 109-130
چکیده
لأدب المقاومة صبغةٌ إنسانیة وعالمیّة تقوم بتجسید محاولات جیلٍ مناضلٍ قامَ بوجه الاستعمار وثارَ لتحریر شعبه وثقافته وتقالیده من قیود المستکبرین الذین اخترقوا ساحة القِیم الوطنیّة والإنسانیّة، فی قالَبٍ أدبیٍّ رصین. تُعتبَر ثورة الجزائر وکذا الثورة التی جرت فی تشیلی من أبرز ملامح المقاومة الشعبیّة أمام الطواغیت ودول الأشرار فی ...
بیشتر
لأدب المقاومة صبغةٌ إنسانیة وعالمیّة تقوم بتجسید محاولات جیلٍ مناضلٍ قامَ بوجه الاستعمار وثارَ لتحریر شعبه وثقافته وتقالیده من قیود المستکبرین الذین اخترقوا ساحة القِیم الوطنیّة والإنسانیّة، فی قالَبٍ أدبیٍّ رصین. تُعتبَر ثورة الجزائر وکذا الثورة التی جرت فی تشیلی من أبرز ملامح المقاومة الشعبیّة أمام الطواغیت ودول الأشرار فی العالم. والشاعر الجزائریّ المقاوِم "مُفدی زکریّاء" وشاعر المقاومة التشیلیّـة "بابلو نیرودا" هما من الشعراء الذین قاموا بتوعیة الشعب فأوقَدوا نار المحاربة ونفخوا فی صور المقاومة ضدّ الاستکبار والطغاة الذین حرموا الشعب من حرّیته وسلبوه استقلاله، فشحذ هؤلاء الشعراء سیفَ لسانهم ضدّ العدوّ الغاشم، من خلال إنتاجات أدبیّة بارعة ولسانٍ شعریٍّ مبین. تحاول هذه الدراسة الکشفَ عن وجوه الافتراق والاشتراک لِملامح المقاومة فی کلّ من هذین الأدبَین، لتقوم بتبیین الزوایا الخفیّة فی تراثهما الأدبیّ. وقد تحکی لنا نتائج الدراسة عن وجود مضامین مشترکة لدی الشاعرَین کــ: حبِّ الوطن، مکافحة الاستعمار، الدعوة إلی النضال وتحمّل مَشاقّـها، رثاء الشهداء وتأبینهم، تبجیل المقاومین فی سبیل الحریّة و...؛ وتقوم هذه الدراسة علی منهج وصفیّ_تحلیلیّ بسَرد الشواهد الشعریّة والاستناد إلی المصادر المتوفّرة لکلّ من الشاعرین لإقامة مقارنة بینهما علی أساس مدرسة أروبّا الشرقیّة للأدب المقارَن (المدرسة السلافیّة)، وتشابُه المجالات الاجتماعیة المشترکة فیما بینهما.
ادبی
hasan goodarzi lemraski؛ معصومه خطی
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 199-216
چکیده
برزت ظاهرة الإنزیاح فی آراء الشکلانیین لأول مرة،یری منظّروها بأن لا مفرّ من تغییر الشعر للمخاطب وهی مضادة لما هو معتاد.بناءا علی ذلک یمیل الشعراء إلی أسالیب نحو الانزیاح المعنوی من شأنه یغیرون شکل اللغة العادی وأداءها لکی یلفتوا انتباه المستمعین کما یجعلهم یشعرون باللذة ترکیزاً علی لغتهم .منهم إیلیا أبو ماضی والذی وظّف هذا الفنّ ...
بیشتر
برزت ظاهرة الإنزیاح فی آراء الشکلانیین لأول مرة،یری منظّروها بأن لا مفرّ من تغییر الشعر للمخاطب وهی مضادة لما هو معتاد.بناءا علی ذلک یمیل الشعراء إلی أسالیب نحو الانزیاح المعنوی من شأنه یغیرون شکل اللغة العادی وأداءها لکی یلفتوا انتباه المستمعین کما یجعلهم یشعرون باللذة ترکیزاً علی لغتهم .منهم إیلیا أبو ماضی والذی وظّف هذا الفنّ فی أشعاره.تحاول هذه المقالة معالجة الانزیاح المعنوی فی إحدی قصائده تحت عنوان"سلمی بماذا تفکرین" والرد علی هذا السؤال الرئیسی أنّ الشاعر کیف وظّف هذا الفن فی قصیدته المذکورة وبذلک استطاع ابراز لغته الشِّعریّة.؟تشیر النتائج إلی أنّ إیلیا أبو ماضی استخدم محسّنات کالاستعارة والتشبیه والرمز فی أشعاره وبذلک یواجه القارئ لغة جدیدة فی قصائده وقام بذلک بفضل انتخابه المفردات المناسبة بمنتهی الدّقّة والحذر وتقریب بین التشبیه و الإستعارة وتجدیده وخلق مفاهیم رمزیة جدیدة .
ادبی
نسرین الدهنی
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 219-238
چکیده
این پژوهش، شعر «احمد شاملو» را در جهان عرب بررسی میکند و میکوشد بارزترین موضوعهایی را که شاعر بدانها پرداخته همراه با ویژگیهای هنری و شاعرانة آنها توصیف کند. افزون بر این تلاش میکند به عللی بپردازد که منجر به گزینش متون شعری «شاملو» از سوی مترجمان عرب شدهاست. از دیگر محورهای بررسیشده در این پژوهش میتوان به ...
بیشتر
این پژوهش، شعر «احمد شاملو» را در جهان عرب بررسی میکند و میکوشد بارزترین موضوعهایی را که شاعر بدانها پرداخته همراه با ویژگیهای هنری و شاعرانة آنها توصیف کند. افزون بر این تلاش میکند به عللی بپردازد که منجر به گزینش متون شعری «شاملو» از سوی مترجمان عرب شدهاست. از دیگر محورهای بررسیشده در این پژوهش میتوان به بررسی شکلهای متنوع چاپ مجموعههای شعری «شاملو» اشاره کرد. همچنین به بررسی شعر «سرود بزرگ» شاملو میپردازد که بار عاطفی و محتوای بشردوستانهای دارد و پس از نشاندادن میزان همسانی و تناسب ترجمه با متن اصلی، نقاط قوت و ضعف در هر ترجمه را بیان مینماید و نیز ترجمهای جایگزین ارائه میدهد که امید میرود به متن اصلی وفادارتر و همسوتر باشد. در پایان، نگارنده میکوشد دورنمای مطالعاتی خود را برای اشعار شاملو در چهارچوب گفتوگوی تمدن عربی ـ اسلامی جستوجو و ارائه نماید.
ادبی
ابوالحسن امین مقدسی؛ عبدالوحید نویدی؛ موسی بیات
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 239-260
چکیده
یمکننا الإدّعاء أنّ کل تطورات المدارس والمجتمعات الإنسانیة، ونموّ الفکر الإنسانیّ یرجع إلی وجهات نظر متباینة تسود طوال التاریخ البشری مع السراء والضراء، لذلک یصل تاریخ النقد إلی زمن ولادة الفکر الإنسانی، ویجب أن نعتقد بأنّ النقّاد یساهمون فی کتابة نصٍ ما بقدر ما یساهم فیها الکتّاب، ودون شک فی بعض النصوص، یکون دور النقّاد أبعد ...
بیشتر
یمکننا الإدّعاء أنّ کل تطورات المدارس والمجتمعات الإنسانیة، ونموّ الفکر الإنسانیّ یرجع إلی وجهات نظر متباینة تسود طوال التاریخ البشری مع السراء والضراء، لذلک یصل تاریخ النقد إلی زمن ولادة الفکر الإنسانی، ویجب أن نعتقد بأنّ النقّاد یساهمون فی کتابة نصٍ ما بقدر ما یساهم فیها الکتّاب، ودون شک فی بعض النصوص، یکون دور النقّاد أبعد وأکثر من أصحاب القلم . حول تاریخ الأندلس وأدبها ألِّفت مؤلفات عدیدة کل واحد منها جدیر بالملاحظة والتقییم من جهات عدّة. ومن خلال دراسة هذه الآثار وتقییمها یمکن القول بأنّ قلیلا منها یناسب طلاب جامعة بیامنور. وأنّ کتاب «نصوص من الأدب الأندلسی» الذی جمعه علی باقر طاهری نیا ومحمد مهدی مسبوق، مع أن فیه بعض الأشکالات الشکلیة والمضمونیة، یمکنه أن یستعمل ویستخدم کمادة دراسیة فی مرحلة البکالوریوس فی جامعة بیامنور. تسعی هذه المقالة إلی دراسة هذا الکتاب من الناحیتینِ الشکلیة والمضمونیة لتبیین نقاط القوّة والضعف. من أهمّ مزایا الکتاب تجدر الإشارة إلی العنایة بتنضید الحروف وتجلید الکتاب وتصمیم الغلاف وتطابق الدروس مع عناوین الکتاب وسلاسة الدروس ووضوحها، ومن أهمّ معایب الکتاب تجدر الإشارة إلی عدم الاهتمام الکافی بتخطیط الکتاب، وعدم الإرجاع إلی المصادر، وعدم وجود مقدمة منهجیة وعلمیة، وعدم الاستناد إلی المصادر ، وضعف التحلیل والنقد، وعدم وجود أیّ إبداع وإنتاج علمی بسب الاعتماد علی الجمع والنقل بدلاً من التحلیل والنقد.
ادبی
mohammad hossen kakoei؛ hossen mirzaeinia
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 1-20
چکیده
امام حسین (ع) در روز عرفه و در آخرین حجشان، آنچنان نیایش پرشوری با خدای خود داشت که توجه بسیاری را به خود جلب کرد؛ نیایشی که آکنده از عناصر زیباشناسانه و ارکان جذب مخاطب بود. موفقیت این دعا در جذب مخاطب، حاصل پیوستگی لفظ و معنا با هم است. علاوه بر این هنگامی که این دعا را میخوانیم، عناصر ادبی تازهای مییابیم و شیوههای ادبی شگفتی ...
بیشتر
امام حسین (ع) در روز عرفه و در آخرین حجشان، آنچنان نیایش پرشوری با خدای خود داشت که توجه بسیاری را به خود جلب کرد؛ نیایشی که آکنده از عناصر زیباشناسانه و ارکان جذب مخاطب بود. موفقیت این دعا در جذب مخاطب، حاصل پیوستگی لفظ و معنا با هم است. علاوه بر این هنگامی که این دعا را میخوانیم، عناصر ادبی تازهای مییابیم و شیوههای ادبی شگفتی ازجمله موسیقی و ضرباهنگ را کشف میکنیم که از آن متنی ادبیهنری ساخته تا مخاطبان از آن لذت ببرند. امام (ع) میخواهند از این طریق، دریافتهای احساسیشان را به دیگران منتقل کنند؛ بنابراین آنچه را باعث جلب توجه مخاطبان و انتقال مفاهیم مدنظرشان به آنان میشود، به کار گرفتهاند. ازآنجاییکه ضرباهنگ اولین چیزی است که با گوشنوازی جلب توجه میکند و جایگاه بزرگی در ادبیات کنونی دارد، بهتر دیده شد که این عنصر ادبیات جدید در این دعا بررسی شود. به همین دلیل این تحقیق میکوشد تا نخست عنصر ضرباهنگ را بررسی کند و سپس ضرباهنگ بهکاررفته در این دعا را بر اساس تکنیکهای جدید آن مورد کنکاش قرار دهد، هر یک را توصیف کند و آنها را تجزیهوتحلیل نماید تا میزان توان هنری متن را به نمایش بگذارد. برای این کار به ضرباهنگهای فکری معنوی مانند ضرباهنگهای گفتوگو، سکوت، فکر، و... پرداخته شد. نتایج نشان میدهد ضرباهنگ ساختهشده از عناصر ساختاری و معنایی دعا در بسیاری از بندها با گونههای مختلف خود در هم میآمیزد و نوبهنو میشود تا از آن متنی یکپارچه و کمالیافته بسازد.
ادبی
عیسی متقی زاده؛ فرامرز میرزائی؛ یعقوبعلی آقاعلی پور
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 21-42
چکیده
ساختهای نحوی در زبان عربی ساختارهای متعددی دارد. گاهی به صورت مفرد میآید بهطوریکه شکل و ساختار اساسی آن تغییر نمیکند. گاهی نیز به شیوههای دیگری میآید که در ساختارهای ترکیبی مانند ساختار انشایی، انشایی در مفهوم خبری و برعکس، تکرار سبک، حذف اجزاء، ساختار اسمیه و فعلیه نمود مییابد. این پژوهش به بررسی ساختار نحوی، معنایی ...
بیشتر
ساختهای نحوی در زبان عربی ساختارهای متعددی دارد. گاهی به صورت مفرد میآید بهطوریکه شکل و ساختار اساسی آن تغییر نمیکند. گاهی نیز به شیوههای دیگری میآید که در ساختارهای ترکیبی مانند ساختار انشایی، انشایی در مفهوم خبری و برعکس، تکرار سبک، حذف اجزاء، ساختار اسمیه و فعلیه نمود مییابد. این پژوهش به بررسی ساختار نحوی، معنایی و آماری داستان «پلنگها در روز دهم» اثر زکریا تامر میپردازد. آنچه در این پژوهش مهم است بررسی پدیدههای نحوی و برخی از فروع آن برای شفافسازی معانی نحوی و بلاغی است، ضمن آنکه روشهای ادای معنا نیز از یکدیگر متمایز میشود و از این طریق مخاطب به معنای درست هدایت میگردد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و برمبنای بررسی ساختهای نحوی در نمونة مورد پژوهش است. برخی از نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیشتر ساختهای استفهام در داستان از معنای اصلی خود خارج شده و در معنای بلاغی به کار رفتهاند؛ همانطور که جملة فعلیه بیشتر از جملة اسمیه مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ بهطوریکه جملة فعلیه 214 بار در این داستان آمدهاست، درحالیکه تنها 39 بار از جملة اسمیه استفاده شدهاست. این نسبتِ زیاد تکرار جملات فعلیه در داستان، عاملی اساسی در پویایی است و دیالکتیک متنِ داستان را پرحرارتتر و فعالتر میکند.
ادبی
علی نجفی ایوکی؛ صدیقه جعفری نژاد؛ معصومه حسین پور
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 43-64
چکیده
«پسنما» یا «فلشبک» یکی از مهمترین تکنیکهای ادبی است که از سینما وارد عرصة ادبیات شد. این شگرد گرچه در نقد ادبی به نوعی فن جدید به حساب میآید، بااینهمه در متون گذشته به کار گرفته میشدهاست و عامل محوری در گسترش متن و حضور زمانهای مختلف در متن به حساب میآید و موجب رواییشدن متن میگردد. نهجالبلاغه یکی از متونی ...
بیشتر
«پسنما» یا «فلشبک» یکی از مهمترین تکنیکهای ادبی است که از سینما وارد عرصة ادبیات شد. این شگرد گرچه در نقد ادبی به نوعی فن جدید به حساب میآید، بااینهمه در متون گذشته به کار گرفته میشدهاست و عامل محوری در گسترش متن و حضور زمانهای مختلف در متن به حساب میآید و موجب رواییشدن متن میگردد. نهجالبلاغه یکی از متونی است که این تکنیک در آن حضوری فعّال دارد؛ زیرا برخی خطبهها و نامهها شبیه روایت و قصهای است که زمانپریشی در آن حاکم است. بر همین اساس، پژوهش حاضر میکوشد با روشی توصیفی ـ تحلیلی از کارکرد این فن و تأثیر آن بر نُه خطبه و یک نامه از نهجالبلاغه که این شگرد حضوری فعال در آنها دارد، پرده بردارد و تأثیر این فن را در تشویق خواننده و تمایل وی به سمت حوادث پیشآمده بررسی نماید. این امر مهم از طریق پارادوکسِ زمانی انجام میپذیرد که در زمانپریشی ماضی، حال و آینده نمود دارد. این بررسی نشان میدهد که فلشبکهای موجود در نهجالبلاغه سبب انسجام و پیوند متن شده و ضمن اینکه بر جوهرة ادبی آن افزوده، موجب پویایی ذهن مخاطب یا خواننده میگردد. گذشته از آن، فلشبکهای بیرونی بیشترین حضور را در نهجالبلاغه دارند؛ بدین صورت که از رهگذر اطلاعدهی دربارة گذشتة شخصیتها و حوادث دخالت دادهشده، ذهن مخاطب را روشن و او را آگاه میکند.
ادبی
سید عدنان اشکوری؛ هومن ناظمیان؛ حسین ابویسانی؛ مجتبی بهروزی
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 65-88
چکیده
ناسازواری تصویری، تکنیکی است مبتنی بر بیان تناقضی فراگیر در سرتاسر اثر، بین دو تصویر متقابل از شرایط معاصر و یا بین برخی از دادههای میراثی و برخی اوضاع معاصر. شاعر با بهرهگیری از چنین شگردی، گاه برای بیان اندیشههای درونیاش، به سخن گفتن در لفافه گرایش پیدا میکند.شاعر در ناسازواری تصویری مبتنی بر دوسویه معاصر، با ایجاد ارتباط ...
بیشتر
ناسازواری تصویری، تکنیکی است مبتنی بر بیان تناقضی فراگیر در سرتاسر اثر، بین دو تصویر متقابل از شرایط معاصر و یا بین برخی از دادههای میراثی و برخی اوضاع معاصر. شاعر با بهرهگیری از چنین شگردی، گاه برای بیان اندیشههای درونیاش، به سخن گفتن در لفافه گرایش پیدا میکند.شاعر در ناسازواری تصویری مبتنی بر دوسویه معاصر، با ایجاد ارتباط میان ناسازههای موجود در یک قصیده، ناهمخوانی بین شرایط فعلی و وضعیت آرمانی را اثبات میکند.وی در ناسازواری تصویری مبتنی بر برخی دادههای میراثی، با فراخوانی میراث و دگرگونی دلالتهای فراخوانیشده به دلالتهای معاصر و متناقض، در شعر خود فضایی میگشاید، که گذشتة طلایی را در مقابل جامعة معاصر قرار میدهد. بر همین اساس ناسازواری تصویری به عنوان یکی از اساسیترین دستمایههای شعر سیاسی نزار محسوب میگردد. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، دامنة گونههای مختلف ناسازواری تصویری و پایههای تشکیلدهنده آن را در شعر سیاسی نزار ارزیابی میکند و تلاش مینماید دلالتهای پوشیدة قصاید سیاسی وی را که دارای ناسازواری تصویری است، آشکار گرداند و مهمترین موضوعاتی را که شاعر برای بیان آنها به چنین تکنیکی روی آورده، پررنگ نماید. نتایج نشان از آن دارد که وی از شکل سوم ناسازواری تصویری با یک پایة میراثی به نسبت دیگر نمونهها و اشکال، بهره بیشتری جستهاست.
ادبی
rasol balavi؛ علی خضری
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 89-108
چکیده
النماذج البدائیّة التی عُرِفت باسم المنظّر وعالم النفس السویسری کارل جوستاف یونغ، هی الخُلقیات والمفاهیم المشترکة المترسّخة فی لاوعی الإنسان منذ القدیم. الأنیمة (الضمیر الأنثوی للرجل)، والأنیموس (الضمیر الذکوری للمرأة)، والأم، والذات، والطفل، والانبعاث، والمدینة الفاضلة من أهمّ هذه النماذج البدائیّة. قصیدة "أنشودة المطر" لبدر ...
بیشتر
النماذج البدائیّة التی عُرِفت باسم المنظّر وعالم النفس السویسری کارل جوستاف یونغ، هی الخُلقیات والمفاهیم المشترکة المترسّخة فی لاوعی الإنسان منذ القدیم. الأنیمة (الضمیر الأنثوی للرجل)، والأنیموس (الضمیر الذکوری للمرأة)، والأم، والذات، والطفل، والانبعاث، والمدینة الفاضلة من أهمّ هذه النماذج البدائیّة. قصیدة "أنشودة المطر" لبدر شاکر السیاب من أبرز القصائد التی تمثّلت فیها هذه النماذج البدائیّة. هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفی ـ التحلیلی، یهدف إلی دراسة النماذج البدائیّة المنعکسة فی قصیدة "أنشودة المطر"، وقد تمّ الترکیز فیه علی استظهار الضمیر اللاشعوری فی ذهن الشاعر، ورصد النماذج البدائیّة فی قصیدته کالأنیمة، والانبعاث، والحیاة، الطفل، والأم، وسعینا جاهدین أن نقدّم صورة واضحة جلیّة من تمظهرات هذه النماذج فی القصیدة المدروسة. وقد توصّلت النتائج إلی أنّ نماذج یونغ البدائیّة فی هذه القصیدة إلی حدّ بعید تنبثق من اللاوعی الجمعی للسیاب، والأحداث المرّة المتوالیّة التی تعرّض لها الشاعر، تُعتبَر من أهمّ أسباب تمظهر هذه النماذج فی شعره.