پیمان شهبازی؛ مرضیه قلی تبار
المستخلص
موازنه یکی از مهمترین سازوکارهای نقد ادبی است که امروزه بیش از گذشته، کارایی آن مورد توجه ناقدان قرار گرفته، و بررسی ریشهها و اولین نشانههای کاربرد آن در نقد کهن عربی - به عنوان نقدی پیشرو و جامع - بسیار حائز اهمیت است. در نقد کهن عربی، روش مقایسه در حوزههای مختلف ادبی رواج يافت و علاوه بر شاعران و ادیبان، به ابزاری ...
أكثر
موازنه یکی از مهمترین سازوکارهای نقد ادبی است که امروزه بیش از گذشته، کارایی آن مورد توجه ناقدان قرار گرفته، و بررسی ریشهها و اولین نشانههای کاربرد آن در نقد کهن عربی - به عنوان نقدی پیشرو و جامع - بسیار حائز اهمیت است. در نقد کهن عربی، روش مقایسه در حوزههای مختلف ادبی رواج يافت و علاوه بر شاعران و ادیبان، به ابزاری مهم و قابل اتکاء برای زبان شناسان و نحویان در پژوهشهای زبانی تبدیل گشت. از این رو تاریخنویسان و ناقدان کهن عربی همواره از آن برای معرفی و شرح حال دانشمندان بهره گرفتهاند. کتابهایی که در حوزه شرح دستور زبان یا نحو عربی یا طبقات و طبقهبندی نحویان و زبانشناسان به نگارش درآمده، از این عنصر نقدی بهره گرفته و آن را جهت مقایسه میان نحویان و آراء و جریانات زبانی آنها استفاده نموده است. این پژوهش توصیفی - تحلیلی، جایگاه و کارکرد این مؤلفهی مهمّ یعنی موازنه و مقایسه را، در یکی از قدیمیترین کتابهای طبقات نحویان و لغویان، کتاب ”مراتب النحويين“ أبوالطیّب اللغوي بررسی کرده است. نتیجه نشان میدهد با وجود اینکه موازنه و مقایسه میان نحویان بر خلاف شاعران چندان رایج نبوده است، اما ابوالطیّب اللغوي در لایههای مختلفی از این روش بهره جسته و در سطوح مختلفی آن را به کار برده است که شامل مقایسه در ابداع و تقدّم، أخذ و اقتباس، و دانش نحوی است.
ادبي
فرامرز ميرزايي؛ مرتضي قائمي؛ مجيد صمدي؛ زهرا کوچکي نيت
المجلد 10، العدد 33 ، أغسطس 1436، ، الصفحة 17-31
المستخلص
لايتميز الشعر السياسي الثوري بمضامينه السياسية فحسب، بل بنسجه الفني الذي يجعل الکلمة الشعرية عليا، لأن المعاني السياسية مطروحة في الشارع العام يعرفها الجميع، فالأداء اللغوي الجميل هو الفاصل الذي يرفع الشعر دون الآخر. فالاستنتاج الخاطئ من الاعتقاد السائد بکون الشعر السياسي قريباً من لغة الشعب اليومية ليؤثر في الشارع العام أدي ...
أكثر
لايتميز الشعر السياسي الثوري بمضامينه السياسية فحسب، بل بنسجه الفني الذي يجعل الکلمة الشعرية عليا، لأن المعاني السياسية مطروحة في الشارع العام يعرفها الجميع، فالأداء اللغوي الجميل هو الفاصل الذي يرفع الشعر دون الآخر. فالاستنتاج الخاطئ من الاعتقاد السائد بکون الشعر السياسي قريباً من لغة الشعب اليومية ليؤثر في الشارع العام أدي في أحايين کثيرة، إلي إنشاد قصائد سياسية مبتذلة و آنية دون الاستمتاع بجوهر الشعر الفني الذي يکمن في الخروج عن المألوف أو ما يسمي اليوم بـ«الانزياح الشعري». هذا العرض الفني الرفيع هو ما استمتع به الشاعر المصري الملتزم «فاروق جويدة» في شعره السياسي الثوري للوصول إلي قلوب مخاطبيه. فکيف وظف الانزياح في خطابه الثوري لشعره؟ نستنتج مما بحثنا أن ظاهرة الانزياح تظهر في شعر جويده الثوري في سبعة مستويات: الدلالية و الزمنية و الترکيبية و الکتابية و اللغوية و الأسلوبية و اللهجية فيقع القسم الرئيس منها في المستوي الدلالي و أنه لميهتم بالمستوي الصوتي، و استطاع في کل ذلک أن يحسن استخدامها في استجلاب اهتمام الشعب بالمنظورات السياسية و الاحتجاجية و الثورية.
پيوند بالاني؛ سيد فضل الله ميرقادري
المجلد 4، العدد 9 ، يونيو 1429، ، الصفحة 105-126
المستخلص
إن الشابي و إقبال شاعران بارعان في العصر الحديث، وعاشا في بيئتين متشابهتين: تونس و الهند اللتين کانتا تعانيان آنذاک من الاستعمار الاجنبي. هذا و کانا متشابهين في کيفية الدراسة و التمتع بمواهب الاسلام والقرآن والترعرع في أسرتين محافظتين ملتزمتين بالاسلام.
تبيّن دراسة مقارنة لأشعار هذين الشاعرين أن الشوق إلي الديانة الاسلامية والرسالة ...
أكثر
إن الشابي و إقبال شاعران بارعان في العصر الحديث، وعاشا في بيئتين متشابهتين: تونس و الهند اللتين کانتا تعانيان آنذاک من الاستعمار الاجنبي. هذا و کانا متشابهين في کيفية الدراسة و التمتع بمواهب الاسلام والقرآن والترعرع في أسرتين محافظتين ملتزمتين بالاسلام.
تبيّن دراسة مقارنة لأشعار هذين الشاعرين أن الشوق إلي الديانة الاسلامية والرسالة الإنسانية والمشاطرة الوجدانية مع مسلمي العالم تسوق الأفکار إلي التعالي و العشق الإلهي.
في هذه المقالة بعد أن وجدنا نقاط التلاقي بين أفکار هذين الشاعرين قمنا بمقارنة مفهوم العشق في أشعارهما؛ فلهذا درسنا و قارنّا هذه المواضيع: العشق بالناس، العشق بالطبيعة والحياة، عشق الأمومة، مخاطر طريق العشق وتقابل العشق و العقل.
ادبي
علي نجفي ايوکي؛ جواد جرنگيان
المجلد 11، العدد 36 ، مارس 1437، ، الصفحة 111-134
المستخلص
اين پژوهش ميکوشد با روش توصيفي ـ تحليلي، به نقد و بررسي چگونگي حضور شخصيت اسطورهايِ «اورفئوس» و شيوههاي فراخواني و بهکارگيري آن از سوي سه شاعر نامآشنا و معاصر عربي بپردازد؛ شاعران موردبررسي عبارتند از: «آدونيس» (متولد 1930)، «محمد فيتوري» (1929-2014)، و «عبدالوهاب بياتي» (1926-1999)؛ نامبردگان براي القاي مفاهيم ...
أكثر
اين پژوهش ميکوشد با روش توصيفي ـ تحليلي، به نقد و بررسي چگونگي حضور شخصيت اسطورهايِ «اورفئوس» و شيوههاي فراخواني و بهکارگيري آن از سوي سه شاعر نامآشنا و معاصر عربي بپردازد؛ شاعران موردبررسي عبارتند از: «آدونيس» (متولد 1930)، «محمد فيتوري» (1929-2014)، و «عبدالوهاب بياتي» (1926-1999)؛ نامبردگان براي القاي مفاهيم موردنظر خود به مخاطب، از اين چهرۀ اسطورهاي بهرهها بردند و کوشيدند با کمک آن و دخالتدهيِ گونههاي مختلف ادبي، رمزگونه به ترسيم دغدغههاي خود بپردازند. چنين استنباط ميشود که اين شاعران از اسطورة يادشده خوانشي سياسي ـ اجتماعي داشتهاند و با الهامگيري از تجربههاي وي، در پي بازگرداندنِ «يوريديس» معاصر خويش يعني تمدن، عزت، و آزادي ازدسترفته هستند. «اورفئوس» در شعر آنان شخصيتي پردغدغه است که از دردي مشترک مينالد و همچون پيش، ميکوشد تا به خواستهاش دست يابد؛ گرچه همچون گذشته دچار شکست ميشود. از سويي ديگر آنان به کمک اين اسطوره تلاش دارند اوضاع نابسامان سياسي و اجتماعي کشورهاي عربي را به چالش بکشند و در همان حال ميکوشند با بيان سمبوليک، ادبيت متن شعري خود را دوچندان کنند.
عيسي متقي زاده؛ دانش محمدي رکعتي؛ محمد رضا نيکوبخت
المجلد 6، العدد 15 ، يوليو 1431، ، الصفحة 113-140
المستخلص
تحولت مناهج تعليم اللغة العربية في إيرن تحولا ملفتا بعد الثورة الإسلامية و لاسيما في العقد الأخير، حيث أضيفت أقسام إلي الکتب العربية للمدارس المتوسطة، منها قسم « ورشة الترجمة». تستهدف ورشات الترجمة - حسب ما استخرج عن طريق المراجعة إلي آراء نظريات الأخصائيين في تدريس اللغات الأجنبية و تعلمها، و المراجعة إلي کتب دليل المعلم، ...
أكثر
تحولت مناهج تعليم اللغة العربية في إيرن تحولا ملفتا بعد الثورة الإسلامية و لاسيما في العقد الأخير، حيث أضيفت أقسام إلي الکتب العربية للمدارس المتوسطة، منها قسم « ورشة الترجمة». تستهدف ورشات الترجمة - حسب ما استخرج عن طريق المراجعة إلي آراء نظريات الأخصائيين في تدريس اللغات الأجنبية و تعلمها، و المراجعة إلي کتب دليل المعلم، و المقابلات التي أجريت مع مؤلفي الکتب العربية للمدارس- إلي : تنمية قدرات طلاب المدارس لفهم النصوص، و تنمية تمکنهم من الترجمة المؤلوفة من العربية إلي الفارسية، و تغيير رؤيتهم السلبية بالنسبة إلي اللغة العربية، و أخيرا توفير جو ملائم لإشراک التلاميذ الفعال في النشاطات الصفية و خارج الصف. تنطلق هذه الدراسة من سؤال مفاده، کم تکللت ورشات الترجمة عن النجاح في الحصول علي أهدافها؟ تکوّنَ مجتمع الدراسة من المدارس المتوسطة بمدينة « دورود» في محافظة« لرستان». اختير 19 معلما، و 287 طالبا و طالبة مدرسيا من مجموع 8 مدارس. قام الباحثون بتطبيق أداة الدراسة عليهم بعد التأکد من معاملات الصدق و الثبات. استخدم الباحثون الحزمة الإحصائية للعلوم الإجتماعية(spss) لتحليل البيانات. أظهرت النتائج أن أکثر التلاميذ و المعلمين يرون أن ورشات الترجمة استطاعت نيل أهدافها المنشودة. فمن هذا المنطلق تظهر ضرورة العمل علي تطوير مناهج تعليم اللغة العربية في المدارس إلي مناهج أکثر تمحورا حول النص.
ادبي
بهنام فارسي؛ فاطمه شهرياري؛ محمد مهدي سمتي
المجلد 13، العدد 45 ، مارس 2018، ، الصفحة 113-140
المستخلص
رمان «ما لا تَذروه الرِياح» اثر «محمد عرعار» روايتگر تأثيرات رواني استعمار فرانسه بر مردمان کشور الجزاير است که در قالب شخصيت «بشير» نمود يافتهاست. يکي از مهمترين اين تأثيرات، رشد چشمگير عقدة حقارت در ميان ساکنان اين مرزوبوم است که ميتوان جنبههاي مختلف آن را با استفاده از نظرية آلفرد آدلر بررسي نمود. اين مقاله ...
أكثر
رمان «ما لا تَذروه الرِياح» اثر «محمد عرعار» روايتگر تأثيرات رواني استعمار فرانسه بر مردمان کشور الجزاير است که در قالب شخصيت «بشير» نمود يافتهاست. يکي از مهمترين اين تأثيرات، رشد چشمگير عقدة حقارت در ميان ساکنان اين مرزوبوم است که ميتوان جنبههاي مختلف آن را با استفاده از نظرية آلفرد آدلر بررسي نمود. اين مقاله به دنبال آن است که با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي و با رويکرد روانشناختي آلفرد آدلر، علل پيدايش عقدة حقارت و چگونگي بروز آن در شخصيت بشير را بررسي کند و به اين مسئله بپردازد که آيا راهي براي خروج از اين بحران وجود دارد؟ تحليل روانشناختي رمان «ما لا تذروه الرياح» حاکي از آن است که عقدة حقارت نهفته در دل قهرمان داستان، در قالب رفتارهايي مانند ازخودبيگانگي (هويتباختگي)، تحقير ديگران و تقليد نمود پيدا کردهاست و تنها راه خروج از اين وضعيت، آن است که مردم اين کشور با آگاهي يافتن نسبت به تاريخ، ميراث ملي، فرهنگي، ديني و خانوادگي خود، به خودآگاهي برسند و ديگر ملتها را بر خود برتر ندانند.
ادبي
مصطفي جوانرودي؛ نسيم شريفي؛ احسان رستمي
المجلد 14، العدد 47 ، سبتمبر 2018، ، الصفحة 117-136
المستخلص
اين تحقيق با هدف بررسي وضعيت آموزشهاي دانشگاهي براي ترويج کارآفريني انجام شدهاست. جامعة آماري تحقيق، دانشجويان تحصيلات تکميلي رشتة زبان و ادبيات عربي استان کرمانشاه (138 نفر دانشجوي کارشناسي ارشد و 42 نفر دانشجوي دکتري)، در سال تحصيلي 1395-1394 است که بر اساس جدول مورگان تعداد 140 نفر از آنها با روش نمونهگيري تصادفي ـ نسبي انتخاب ...
أكثر
اين تحقيق با هدف بررسي وضعيت آموزشهاي دانشگاهي براي ترويج کارآفريني انجام شدهاست. جامعة آماري تحقيق، دانشجويان تحصيلات تکميلي رشتة زبان و ادبيات عربي استان کرمانشاه (138 نفر دانشجوي کارشناسي ارشد و 42 نفر دانشجوي دکتري)، در سال تحصيلي 1395-1394 است که بر اساس جدول مورگان تعداد 140 نفر از آنها با روش نمونهگيري تصادفي ـ نسبي انتخاب شدند. اين تحقيق کاربردي و از لحاظ روش، توصيفي است. ابزار گردآوري اطلاعات، پرسشنامه محقق است که پايايي آن از طريق ضريب آلفاي کرونباخ به دست آمد. تجزيهوتحليل آماري پس از استخراج دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS18 انجام پذيرفت. نتايج نشان داد به عقيدة دانشجويان، آموزشهاي ارائهشده و محتواي آموزشي فعلي دانشگاه، براي ترويج کارآفريني نامناسباند. همچنين به اعتقاد دانشجويان، از مهمترين خصوصيات آموزشهاي فعلي دانشگاه، استفاده از روشهاي نوين تدريس به جاي روشهاي سنتي و مهمترين خصوصيات آموزشگران دانشگاه ايجاد انگيزه و علاقه در دانشجويان براي انجام تحقيق و پژوهش، و مهمترين خصوصيات محتواي آموزشي فعلي دانشگاه، تناسب آن با تواناييها و علايق دانشجويان است.
المجلد 6، العدد 16 ، أكتوبر 1431، ، الصفحة 119-135
المستخلص
يُعتَبر نَمط المزدوج في الأدب الفارسي من أشرف الأنماط الشعريّة وأکثرها نجاحاً، بخلاف ما نرى في الأدب العربي، إذ إنّ شأنه أقلّ من الأنماط الشعريّة الأخرى کالقصيدة. نحن درسنا في هذا المقال أسباب نجاح المزدوِج في الأدب الفارسي وفشله في الأدب العربي وعدم إقبال الشعراء العرب عليه، فوجدنا أنّ ذلک يتجذّر في اختلاف الوزن والقافية بين النظامينِ ...
أكثر
يُعتَبر نَمط المزدوج في الأدب الفارسي من أشرف الأنماط الشعريّة وأکثرها نجاحاً، بخلاف ما نرى في الأدب العربي، إذ إنّ شأنه أقلّ من الأنماط الشعريّة الأخرى کالقصيدة. نحن درسنا في هذا المقال أسباب نجاح المزدوِج في الأدب الفارسي وفشله في الأدب العربي وعدم إقبال الشعراء العرب عليه، فوجدنا أنّ ذلک يتجذّر في اختلاف الوزن والقافية بين النظامينِ الشعريّين، مع تأثير وجود الرديف في الشعر الفارسي في نجاح المزدوِج الفارسي، وخلوّ الشعر العربي من هذا العنصر المؤثّر في موسيقى الشعر. من الجدير بالذکر أنّنا تناولنا الموضوع من الجانب الشکلي أکثر من الجانب المعنوي. وأخيراً إنّ هذا المقال يندرج في ضمن الدراسات المقارنة فلذلک يعتمد على «المنهج المقارَن».
فرامرز ميرزايي؛ علي سليمي
المجلد 6، العدد 14 ، إبريل 1431، ، الصفحة 119-138
المستخلص
إن المستقبل لآت أسرع مما نتصوره، و الفوضي التي نعيش فيها هي نتيجة لعدم اهتمامنا بالدراسات المستقبلية. يبدو أن عدم الاهتمام بهذا الامر أدي إلي الفوضي التي أصابت أقسام اللغة العربية و آدابها کسائر الأقسام الموجودة في الجامعات. الامعان في الحضارة الاسلامية، ماضيا، و الحضارة الغربية، حاليا، يقنعنا أن المعرفة اللغوية و تنميتها ...
أكثر
إن المستقبل لآت أسرع مما نتصوره، و الفوضي التي نعيش فيها هي نتيجة لعدم اهتمامنا بالدراسات المستقبلية. يبدو أن عدم الاهتمام بهذا الامر أدي إلي الفوضي التي أصابت أقسام اللغة العربية و آدابها کسائر الأقسام الموجودة في الجامعات. الامعان في الحضارة الاسلامية، ماضيا، و الحضارة الغربية، حاليا، يقنعنا أن المعرفة اللغوية و تنميتها هي الاساس في التنمية العلمية، لأن اللغة کمؤسسة اجتماعية هامة تعد الوعاء الذي تصب فيه العلوم بمختلف مجالاتها.
اللغة العربية – إضافة إلي کونها لغة دينية للايرانيين و مؤثرة جدا في لغتنا الأمّ و ثقافتنا للجذور المشترکة بين الفارسية و العربية- تعدّ لغة رسمية لـ21 دولة عربية تقع في منطقتي الشرق الاوسط و شمالي افريقيا الاستراتيجيتين، ولنا مع هذه الدول علاقات ثقافية واقتصادية بحکم الجوار و المصيرالمشترک في عالمنا اليوم، فکلنا نعاني همّا مشترکا. اذن، اللغة العربية و آدابها هي الباب الرئيس للوصل بين هاتين المنطقتين الهامتين. فبإمکاننا أن نجعلها آلة مؤثرة تساعد الدولة و جامعاتنا في تقدم علمي باهر و تحّولها إلي فرع علمي محبب لدي الطلاب والأستاتذة حيث تصل إلي مکانة لائقة بين الأقسام الجامعية الأخري و ذلک بمساهمتها في إنشاء فروع بينية جديدة و مراکز بحثية اجتماعية و اقتصادية و لغوية و انشاء جمعيات علمية و مجلات محکمة و الاهتمام بالمجالات العلمية الحديثة.
ادبي
محسن احمدي؛ فائزه عرب يوسف آبادي؛ عبدالباسط عرب يوسف آبادي
المجلد 12، العدد 40 ، مارس 1438، ، الصفحة 119-142
المستخلص
بشار بن برد، شاعر نابيناي عرب و شوريدة شيرازي، شاعر نابيناي فارسيزبان، در تصاوير شعري به صورت چشمگيري از رنگ استفاده کردهاند. اين مقاله با نقد روانشناسانة شخصيت بشار و شوريده بر اساس آزمايش رنگ ماکس لوشر، در تلاش است تا با روش توصيفيتحليلي رنگهاي ديوان اين دو شاعر را بررسي و تحليل کند. نتايج نشان ميدهد از ميان چهار گروهِ ...
أكثر
بشار بن برد، شاعر نابيناي عرب و شوريدة شيرازي، شاعر نابيناي فارسيزبان، در تصاوير شعري به صورت چشمگيري از رنگ استفاده کردهاند. اين مقاله با نقد روانشناسانة شخصيت بشار و شوريده بر اساس آزمايش رنگ ماکس لوشر، در تلاش است تا با روش توصيفيتحليلي رنگهاي ديوان اين دو شاعر را بررسي و تحليل کند. نتايج نشان ميدهد از ميان چهار گروهِ رنگ در نظرية لوشر، گروه اول در اشعار هر دو شاعر دقيقاً مانند هم است. بر اين اساس، بشار و شوريده هر دو از تحريکات شديدي که منجر به جدايي آنها از جامعه ميگردد، رنج ميبرند و اميدوارند که بتوانند بر بسياري از محدوديتهاي خود فائق آيند. با اين تفاوت که: بشار بااراده و اهل سازش است و از ارتباط با افراد مورد اعتماد خود احساس آرامش ميکند، و با همين روحية سازشگر خود موفق ميشود خود را با شرايط وفق دهد، خواستههايش را محدود کند و از نزديکي عاطفي نسنجيده بپرهيزد. اما شوريده با وجود اميدواري به بهبود اوضاع و غلبه بر محدوديتها، فردي زودرنج، حساس و خودمحور است که اصلاً از وضعيت موجود راضي نيست و تنهايي را ترجيح ميدهد.
ادبي
فرامرز ميرزائي؛ يدالله هنري لطيف پور؛ محبوبة رهبرتجارت
المجلد 14، العدد 46 ، يونيو 2018، ، الصفحة 119-140
المستخلص
از جمله خوانشهاي ممکن داستان، خوانش سياسي آن است. مقولههاي مهم انديشة سياسي معاصر، بهويژه خشونت سياسي «جمعي» و «حکومتي» بستر مهمي براي درک رفتار سياسي اجتماع فراهم ميکند. «تد رابرت گر»، نظريهپرداز سياسي معاصر، محروميت نسبي افراد را عامل خشونت سياسي جمعي ميداند که موجب رفتار پرخاشگرانة آنان ميشود و «تاسيت» ...
أكثر
از جمله خوانشهاي ممکن داستان، خوانش سياسي آن است. مقولههاي مهم انديشة سياسي معاصر، بهويژه خشونت سياسي «جمعي» و «حکومتي» بستر مهمي براي درک رفتار سياسي اجتماع فراهم ميکند. «تد رابرت گر»، نظريهپرداز سياسي معاصر، محروميت نسبي افراد را عامل خشونت سياسي جمعي ميداند که موجب رفتار پرخاشگرانة آنان ميشود و «تاسيت» ديگر نظريهپرداز سياسي، خشونت حکومتي را عامل انزواگرايي شهروندان ميداند که به نوبة خود خشونت سياسي را افزايش ميدهد. با اين رويکرد، داستان «ستارة آگوست» (نجمة أغسطس) از نويسندة مصري، صنع الله ابراهيم بررسي ميشود. اين داستان بازتابي از خشونت سياسي و حکومتي جامعه مصري دهة شصت در قرن بيستم است؛ ازاينرو بايد دانست که علل خشونت جمعي در اين داستان چيست؟ نمادهاي آن کدام است؟ و کدام عامل موجب شکلگيري آن شدهاست؟ بررسي تحليلي ـ توصيفي داستان، با تکيه بر آراي «تد رابرت گر» نشان ميدهد که محروميتهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي از انگيزههاي شخصيتهاي داستان براي مشارکت در ترور عبدالناصر است و با بهرهگرفتن از ديدگاه تاسيت، روشن ميشود که انفعال، انزوا، بياعتمادي، رياکاري و انحراف زبان، نتايج منفي خشونت حکومتي در اين داستان به شمار ميآيند. بررسي منبع محروميت، اين حقيقت را آشکار ميکند کهاستبداد فردي جمال عبدالناصر، عامل اصلي خشونت حکومتي در داستان ستارة آگوست است.
يحيي معروف
المجلد 4، العدد 10 ، أكتوبر 1429، ، الصفحة 121-146
المستخلص
يعتبر أحمد مطر، المولود عام 1950م في ضواحي البصرة، من أبرز الشعراء المناضلين. إنه رسم معاناة العرب بأجمل أشکال الفکاهة دون أن يحمل معه سلاحاًًًٌٌ من الأسلحة المتداولة فبدأ حربه تجاه المستکبرين؛ فشعره التهکمي أشد لدغة من أي سلاح. فهو لم يقصد اضحاک الآخرين فقط بل له غايات سامية کحفظ القيم الاسلامية السمحي؛ استهزاء الجهل و التقاليد السيئة؛ ...
أكثر
يعتبر أحمد مطر، المولود عام 1950م في ضواحي البصرة، من أبرز الشعراء المناضلين. إنه رسم معاناة العرب بأجمل أشکال الفکاهة دون أن يحمل معه سلاحاًًًٌٌ من الأسلحة المتداولة فبدأ حربه تجاه المستکبرين؛ فشعره التهکمي أشد لدغة من أي سلاح. فهو لم يقصد اضحاک الآخرين فقط بل له غايات سامية کحفظ القيم الاسلامية السمحي؛ استهزاء الجهل و التقاليد السيئة؛ تعديل التيارات المتطرفة و التأکيد علي حسن السلوک. و في الحقيقة فکاهته ليست الا نوعاًً من الصمود و المقاومة. فأهم أساليبه الفکاهية من خلال أشعاره کما يلي:
1- المفارقة أو التضاد. 2- استخدام لغة الحيوانات. 3- الاستهزاء بالنفس. 4- استخدام التشبيه. 5- ذکر ألقاب الأشخاص بصفات معکوسة. 6-الاستفادة من الآيات القرآنية في المعاني الفکاهية. 7- المبالغة في الاستهزاء. 8- التجاهل. 9- المقارنة باستخدام الشخصيات القرآنية. 10- الاستفادة من الأبيات الشهيرة القديمة في القوالب التهکمية. 11-خلق الصور التمثيلية.
المجلد 2، العدد 6 ، سبتمبر 1427، ، الصفحة 121-145
المستخلص
جريان نوگرايي در ادبيات معاصر عربي از شاخه مهجر شمالي، انواع ادبي جديدي را به بار نشاند که هر کدام به نوبه خود در رويکرد نوگرايانه ادبيات معاصر عربي، تاثيري چشمگير داشته، زمينه را براي ظهور انواعي جديدتر بعد از خود هموار نمود. ظهور امين الريحاني اديب متعهد و آزاد انديش لبناني نيز گونه اي تازه از شعر را که به سوي بي وزني ره مي سپارد، ...
أكثر
جريان نوگرايي در ادبيات معاصر عربي از شاخه مهجر شمالي، انواع ادبي جديدي را به بار نشاند که هر کدام به نوبه خود در رويکرد نوگرايانه ادبيات معاصر عربي، تاثيري چشمگير داشته، زمينه را براي ظهور انواعي جديدتر بعد از خود هموار نمود. ظهور امين الريحاني اديب متعهد و آزاد انديش لبناني نيز گونه اي تازه از شعر را که به سوي بي وزني ره مي سپارد، به دنبال دارد. وي که در اشعارش، همواره بر دو اصل عمده يعني واقع گرايي و نوآوري تاکيد داشته، توانسته است با درآميختن شعر و نثر، روزنه اي جديد را فرا روي ادبيات معاصر عربي بگشايد و از اين رهگذر، انديشه هاي مصلحانه و تاملات عميق شاعرانه خود را به عرصه شعر و ادب جهان و بويژه حوزه شعر معاصر عربي تقديم نمايد.
مجيد محمدي؛ اميرعباس عزيزيفر
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، ، الصفحة 123-150
المستخلص
نگاه ناصرخسرو و کميت بن زيد اسدي، به فضايل حضرت علي (ع) با بهرهگيري از آيات و روايات، قابل توجه است. مسئله مهم در اين زمينه وجوه تشابه و تباين در نوع نگاه دو شاعر به امام علي (ع) و منابع مورد استفاده و زبان هنري در شعر اين دو است. ازآنجاکه نويسندگان اين مقاله، بر مبناي نقد مستقيم و بدون تکيه بر آثار خاص و پسزمينه تاريخي، به موضوع پرداختهاند، ...
أكثر
نگاه ناصرخسرو و کميت بن زيد اسدي، به فضايل حضرت علي (ع) با بهرهگيري از آيات و روايات، قابل توجه است. مسئله مهم در اين زمينه وجوه تشابه و تباين در نوع نگاه دو شاعر به امام علي (ع) و منابع مورد استفاده و زبان هنري در شعر اين دو است. ازآنجاکه نويسندگان اين مقاله، بر مبناي نقد مستقيم و بدون تکيه بر آثار خاص و پسزمينه تاريخي، به موضوع پرداختهاند، چهارچوب نظري اين پژوهش بر اساس روش مکتب امريکايي در مطالعات تطبيقي است. بررسي تطبيقي نشان داد که دو شاعر در بيان برخي فضايل مانند: شجاعت و دلاوري، وصايت و ولايت برحق علي و رخداد غدير خم مشترکاتي دارند، که اين وجوه تشابه ناشي از غور آن دو در منابع ديني همچون قرآن و حديث است، اما بسامد فضايل امام علي (ع) در شعر کميت کمتر از ناصرخسروست، و اين مسئله با توجه به اينکه در شعر ناصرخسرو شاهد تقابل رافضي و ناصبي هستيم، طبيعي مينمايد. در ديوان کميت مناقبي ذکر شده که بيانگر اهميت آنها در سرزمين آن شاعر است؛ مناقبي همانند سخنوري و صداقت که اين مورد در ديوان ناصرخسرو ديده نميشود.
ادبي
حسين محمديان؛ حجت الله فسنقري؛ مهدي خرمي
المجلد 14، العدد 48 ، ديسمبر 2018، ، الصفحة 123-148
المستخلص
سبکشناسي لايهاي يکي از شيوههاي بررسي آثار ادبي است که متن را به پنج لاية آوايي، واژگاني، نحوي، بلاغي و ايدئولوژيک تقسيم ميکند، سپس شاخصههاي برجسته و ويژگيهاي مؤثر در پيدايي سبک فردي در هر يک از لايههاي يادشده را بررسي مينمايد. يکي از متون ادبي که گنجينهاي سرشار از معارف الهي است ولي مهجور واقع شده، صحيفه صادقيه است که ...
أكثر
سبکشناسي لايهاي يکي از شيوههاي بررسي آثار ادبي است که متن را به پنج لاية آوايي، واژگاني، نحوي، بلاغي و ايدئولوژيک تقسيم ميکند، سپس شاخصههاي برجسته و ويژگيهاي مؤثر در پيدايي سبک فردي در هر يک از لايههاي يادشده را بررسي مينمايد. يکي از متون ادبي که گنجينهاي سرشار از معارف الهي است ولي مهجور واقع شده، صحيفه صادقيه است که سبکي ادبي و کلامي شيوا و بليغ دارد. اين مقاله ميکوشد با تکيه بر روش توصيف و تحليل زباني ـ محتوايي، جنبة موسيقايي و برجستهترين ويژگيهاي آوايي صحيفه صادقيه مانند تکرار (حروف، واژه و جمله يا عبارت)، سجع، جناس، تضاد و مراعاتالنظير و نقش و تأثير آواها در رساندن پيام به مخاطب را بررسي کند. ايدئولوژي و نگرش امام صادق (ع)، همچون چتري بر جنبههاي مختلف سبک ايشان سايه افکنده بهطوريکه موسيقي و آواي کلامشان نيز تحت تأثير آن ايجاد شدهاست. موسيقي و آواي موجود در صحيفه صادقيه، متناسب با غرض و معناي هر دعاست. امام (ع) با استفاده از شکل و معناي واژگان يعني برونه و درونة زبان، موسيقي دروني و معنوي (فکري) زيبا و متنوعي را آفريدهاند. ايشان با تکيه بر ويژگيهاي صوتي حروف، بهرهگيري از تکرار حروف و همچنين با استفاده از عناصر موسيقيآفرين و سبکساز همچون تکرار، سجع، جناس، تضاد و مراعاتالنظير و... در صحيفه صادقيه علاوه بر ايجاد آهنگي دلنشين، معاني و مفاهيم موردنظر خود را به بهترين شکل به مخاطب انتقال دادهاند.
ادبي
مرتضي قائمي؛ اختر ذوالفقاري
المجلد 15، العدد 50 ، يونيو 2019، ، الصفحة 123-144
المستخلص
نظرية استعارة مفهومي ابزار مناسبي براي بررسي و تحليل متون ديني و ازجمله قرآن کريم است و بهوسيلة آن ميتوان روش مفهومسازي بسياري از مفاهيم قرآني را شناسايي نمود. هدف پژوهش حاضر شناخت شيوة قرآن در عينيسازي زمان به عنوان مفهومي انتزاعي است. در زبانشناسي شناختي در راستاي درک زمان، دو مدل شناختي شخصمحور و زمانمحور مطرح ميشود. ...
أكثر
نظرية استعارة مفهومي ابزار مناسبي براي بررسي و تحليل متون ديني و ازجمله قرآن کريم است و بهوسيلة آن ميتوان روش مفهومسازي بسياري از مفاهيم قرآني را شناسايي نمود. هدف پژوهش حاضر شناخت شيوة قرآن در عينيسازي زمان به عنوان مفهومي انتزاعي است. در زبانشناسي شناختي در راستاي درک زمان، دو مدل شناختي شخصمحور و زمانمحور مطرح ميشود. پژوهش حاضر که به روش تحليلي ـ توصيفي انجام شدهاست، به دنبال پاسخ اين سؤال است که قرآن از چه روشي براي تجسم و ترسيم زمان به عنوان مفهومي مجرد و انتزاعي بهره بردهاست. نتايج پژوهش حاکي از آن است که استعارة هستيشناختي شيءانگاري، استعارة جهتي، استعارة تصويري حرکتي و موقعيت عقب و جلو، زيرساختهاي دو مدل شناختي زمان در متن قرآن هستند. علاوه بر اين دو مدل در متن قرآن براي عينيسازي زمان از استعارة هستيشناختي ظرفانگاري، شيءانگاري و استعارة تصويري حجمي خارج از ساختار دو مدل شناختي نيز استفاده شدهاست.
خليل پرويني؛ روحاله نصيري؛ کبري روشنفکر؛ محمدرضا خاکي
المجلد 8، العدد 23 ، أغسطس 1433، ، الصفحة 124-148
المستخلص
چکيده ...
أكثر
چکيده هر چند نمايشنامه، در دورهي معاصر وارد ادبيات عربي شده، با بررسي آثار کلاسيک ادبيات عربي، روايتها و حکايتهايي يافت ميشوند که ظرفيتهاي نمايشي قابل توجهي دارند. با معرفي چنين حکايتهايي، ميتوان دستمايههاي ارزشمندي در اختيار درامنويسان معاصر قرارداد؛ بدين طريق، هم آثار ادبي گذشته براي نسل معاصر بازتعريف ميشود و هم آثار نمايشي معاصر از غنا و محتواي بيشتري برخوردار ميگردد. در اين مقاله، درصدد ظرفيتسنجي نمايشي مقامات حريري هستيم. مقامات حريري، مشتمل بر پنجاه حکايت درامگونه است که بين سالهاي 495 تا 504 ه.ق. نوشته شده است. با بررسي حکايتهايي از "مقامات حريري" مشخص شد که اين حکايتها، عناصر "ساختاري درام" چون: تعريف، هماهنگي، آشفتگي، کشمکش، هولوولا، نتيجه و همچنين "عناصر نمايشي" چون موضوع، حادثه، شخصيت، گفتگو، زمان، مکان و حرکت (عمل دراماتيک) دارند. در اين مقاله، با استفاده از روش توصيفي-تحليلي، عناصر نمايش در"مقاماتحريري"، ظرفيتسنجي شدند تا بسآمد عناصر نمايشي در مقامات حريري مشخص شود، همچنين توجه درامنويسان معاصر به اقتباس موضوعات نمايشي از اين کتاب، معطوف شود.
حميد احمدي؛ علي سليمي؛ لادن فتحي
المجلد 9، العدد 29 ، مايو 1435، ، الصفحة 125-148
المستخلص
چکيده:
هدف از پژوهش پيشرو، بررسي وضعيت کمي مقالههاي «مجلهي علمي- پژوهشي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي» بهمنظور شناسايي رفتارهاي استنادي و روابط همنويسندگي با استفاده از روش علمسنجي است. نتايج اين پژوهش، نشان داد بهدليل استنادنشدن به مقالههاي مجله، ضريب تأثير مجله، بسيار پايين است. همچنين يافتهها نشان داد ...
أكثر
چکيده:
هدف از پژوهش پيشرو، بررسي وضعيت کمي مقالههاي «مجلهي علمي- پژوهشي انجمن ايراني زبان و ادبيات عربي» بهمنظور شناسايي رفتارهاي استنادي و روابط همنويسندگي با استفاده از روش علمسنجي است. نتايج اين پژوهش، نشان داد بهدليل استنادنشدن به مقالههاي مجله، ضريب تأثير مجله، بسيار پايين است. همچنين يافتهها نشان داد 13% از نويسندگان، بيش از 40% مقالهها را به نگارش درآوردهاند که «قانون لوتکا» تاحدودي در اين پژوهش، مورد تأييد قرار ميگيرد. همچنين در مقالههاي اين مجله، 3681 استناد داده شده که ميانگين 184 استناد براي هر شماره، محاسبه و بهطور ميانگين براي هر مقاله 04/22 استناد برآورد شده است. پرارجاعترين منابع، متون مرجع و معروفي چون: قرآن الکريم، لسان العرب، وفيات الاعيان وانبا ابنا الزمان، مجمع البيان في تفسير القرآن، الجامع في تاريخ الادب العربي و الفهرست بودند. در نگارش مقالههاي اين مجله، 183 نويسنده حضور دارند. از اين تعداد 76% مقالهها بهصورت انفرادي نوشته شده است؛ بههمين دليل، ضريب همکاري نويسندگان در سطح پاييني قرار دارد. درکل، براساس مقالههاي اين مجله، که نمونهي کوچکي از حوزهي ادبيات عربي است، منابع و نويسندهي هستهاي در اين حوزه مشاهده نميشود و همکاري و روابط علمي نويسندگان در سطح پاييني است.
ادبي
طيبه اميريان؛ فرامرز ميرزائي
المجلد 15، العدد 51 ، سبتمبر 2019، ، الصفحة 125-142
المستخلص
صارت اللغتان الفارسية والعربية، بفعل التقارب اللغوي والتأريخي، متقاربين في الفکر والحکمة والثقافة والمادة الأدبية. فتکوّنت الثقافة المشترکة بين أصحابهما حيث يمکننا أن نعدّ هذا التقارب اللغوي مادةً خصبةً للتداني بين الشعبين، الإيراني والعربي، خاصةً للدول القاطنة علي شاطئ الخليج الفارسي. رفع من شأن هذا التقارب الأدبي کأداة ...
أكثر
صارت اللغتان الفارسية والعربية، بفعل التقارب اللغوي والتأريخي، متقاربين في الفکر والحکمة والثقافة والمادة الأدبية. فتکوّنت الثقافة المشترکة بين أصحابهما حيث يمکننا أن نعدّ هذا التقارب اللغوي مادةً خصبةً للتداني بين الشعبين، الإيراني والعربي، خاصةً للدول القاطنة علي شاطئ الخليج الفارسي. رفع من شأن هذا التقارب الأدبي کأداة تواصلٍ تأريخي، ما حدث من توترات سياسية بين إيران وجاراتها من البلدان العربية علي حافة الخليج الفارسي في الآونة الأخيرة مما أبعدت بعضها عن بعض. فواضحٌ کلّ الوضوح، إنّ تقريب الشعوب من أهداف البحوث المقارنية الهامّة، إذن يبدو أنّ الدبلوماسية العلمية غفلت عن هذا العامل المؤثرِ کأداة فاعلة لتطبيع العلاقات بين إيران وجاراتها الخليجية، بل إنّ الأحداث السياسية المتوترة سبقت التقارب الأدبي والثقافي المشترک بين تلک الدول؛ فلابد من الرجوع إلي الکنوز الأدبية المشرقة لإعطاء دورٍ فعالٍ للدبلوماسية الثقافية للأدبين الفارسي والعربي في تحسين العلاقات السياسية التي أدّت إلي التهميش يومياً. تمکن الإشارةُ إلي أهمّ العوامل التي جعلت الدبلوماسية العلمية ضعفية کــ: عدم فاعلية اللغة الفارسية وفقدان التحفيزات التعليمية والإخفاق في توسيع عملية الترجمة لآدابها خاصةً بعد انتصار الثورة الإسلامية وعدم الاهتمام بالأدب العربي للبلدان الخليجية في البرنامج التعليمي الجامعي. فمن المستحسن إتّخاذ إستراتيجات لتبيين الأبعاد الثقافة ييالإيرانية باللغة العربية وترجمة الأعمال يالأدبية المعاصرة وإقامة دورات أدبية للتفاعل العلمي بين أساتذة اللغة الفارسية والعربية الجامعيين.
هادي نظري منظم؛ سيد محمود قتالي
المجلد 9، العدد 28 ، فبراير 1435، ، الصفحة 127-158
المستخلص
چکيده:
شعر تحامق يا گول نمايي گونهاي خاص از ادبيات طنزآلود، ونوعي انتقاد واعتراض ضمني است که در ادبيات عباسي ظهور وگسترش يافت. عصر عباسي جماعتي از شاعران دريوزه، فقير، وهنجارگريز را شاهد بود که در پسِ کودن نمايي وخنداندن مردم، تصويري از دگرگوني ارزشها ودرد ورنج خويش واقشار فقير جامعه به دست داده وبدين وسيله، درآمد وشهرتي کسب کردند ...
أكثر
چکيده:
شعر تحامق يا گول نمايي گونهاي خاص از ادبيات طنزآلود، ونوعي انتقاد واعتراض ضمني است که در ادبيات عباسي ظهور وگسترش يافت. عصر عباسي جماعتي از شاعران دريوزه، فقير، وهنجارگريز را شاهد بود که در پسِ کودن نمايي وخنداندن مردم، تصويري از دگرگوني ارزشها ودرد ورنج خويش واقشار فقير جامعه به دست داده وبدين وسيله، درآمد وشهرتي کسب کردند و به ادبيات عرب نيز صبغهاي مردمي بخشيدند.
روش اين مقاله، توصيفي- تحليلي است و در آن، عوامل پيدايش ادبيات گول نمايي در عصر عباسي واهداف وعلل گرايش به اين آيين مورد بررسي وتحليل قرار گرفته است. تبيين مهم ترين موضوعات وبررسي ويژگيهاي فني وارزش ادبي اين گونه اشعار نيز مورد توجه نگارندگان بوده است.
ادبي
ولي الله شجاع پوريان
المجلد 12، العدد 38 ، سبتمبر 1437، ، الصفحة 127-148
المستخلص
زبان عربي همانند ساير زبانهاي زندة دنيا، واژههايي را از زبانهاي ديگر وام گرفته و واژههايي را به زبانهاي ديگر فرستادهاست. در اين تعامل، زبان فارسي بيشتر از ساير زبانها واژههاي خود را به زبان عربي فرستاده و ميزان درخور توجهي از کلمات فارسي به زبان عربي و نيز به زبان قرآن کريم وارد شدهاست. در اين مقاله، تعامل واژگاني بين ...
أكثر
زبان عربي همانند ساير زبانهاي زندة دنيا، واژههايي را از زبانهاي ديگر وام گرفته و واژههايي را به زبانهاي ديگر فرستادهاست. در اين تعامل، زبان فارسي بيشتر از ساير زبانها واژههاي خود را به زبان عربي فرستاده و ميزان درخور توجهي از کلمات فارسي به زبان عربي و نيز به زبان قرآن کريم وارد شدهاست. در اين مقاله، تعامل واژگاني بين زبان فارسي و عربي از زمان جاهلي تا پايان عصر عباسي بررسي شدهاست. براي اين منظور، کوشيدهايم تا ضمن بررسي پيشينه پژوهش در اين زمينه، راههاي ورود کلمات فارسي به زبان عربي را روشن کنيم. سپس با اشاره به پيوندهاي سياسي، ديني، تجاري، و فرهنگي بين ايرانيان و اعراب، حتي در دوران پيش از پيدايش اسلام، نشان دادهايم که به دليل برتري تمدني ايرانيان بر اعراب جاهلي و نيازي که مسلمانان به دانش ايرانيان در حوزههاي گوناگون، ازجمله صنعت، کشاورزي، معماري، هنرهاي زيبا، موسيقي و ادب داشتهاند، بسياري از کلمات فارسي، خواه با اعمال تغييرات آوايي يا حرفي و خواه بدون هرگونه تغيير به زبان عربي وارد شده و حتي در قرآن کريم نيز به چشم ميخورند. اينگونه کلمات که با عنوان کلي و عام «دخيل» يا «معرّب» مورد بررسي دانشمندان مسلمان قرار گرفتهاند، مباحث جالب و درخور توجهي را در قالب موضوع «تعريب» به خود اختصاص داده و دانشمندان بزرگي همچون ثعالبي، سيوطي و جواليقي را به خود مشغول کردهاند. در اين مقاله، افزون بر بررسي راههاي ورود اين واژهها به زبان عربي، به نمونههايي از آنها و نيز به واژههايي که از زبان فارسي به زبان قرآن راه يافتهاند اشاره شدهاست. سپس مسئله تعريب بررسي شده، و ضمن بيان اختلافنظرهاي موجود بر سر کلمات معرّب، راههاي شناخت اينگونه کلمهها و همچنين تغييراتي که در کلمات غيرعربي هنگام تعريب رخ ميدهد، بيان شدهاست.
ادبي
خيريه عچرش؛ حسن دادخواه طهراني؛ صادق سياحي؛ علي عدالتي نسب
المجلد 12، العدد 41 ، يونيو 1438، ، الصفحة 127-152
المستخلص
تحليل گفتمان انتقادي، رويکردي نو و شاخۀ مهمي از نظرية تحليل گفتمان است. توليد يا تقويت يک جهانبيني خاص و نگرش به سطوح بالاتر جمله، از جالبترين موضوعات تحليل گفتمان انتقادي است و نگاهي علمي و کاربردي به متون دارد. ازآنجاکه تحليل متون جديد، بهويژه رمان، در شناسايي علل تغيير و تحولات فرهنگي و اجتماعي جهان معاصر نقش بسزايي دارد، ...
أكثر
تحليل گفتمان انتقادي، رويکردي نو و شاخۀ مهمي از نظرية تحليل گفتمان است. توليد يا تقويت يک جهانبيني خاص و نگرش به سطوح بالاتر جمله، از جالبترين موضوعات تحليل گفتمان انتقادي است و نگاهي علمي و کاربردي به متون دارد. ازآنجاکه تحليل متون جديد، بهويژه رمان، در شناسايي علل تغيير و تحولات فرهنگي و اجتماعي جهان معاصر نقش بسزايي دارد، بيان گفتمان غالب متون و جهتدهي آنها از ضرورتهاي تحليل ادب معاصر است. اين پژوهش نيز بر همين مبنا و بر اساس نظرية نورمن فرکلاف (1941) رمان اجنحة الفراشة را در سه سطح توصيف، تفسير و تبيين به شيوة توصيفي ـ تحليلي، بررسي ميکند. نتايج پژوهش نشان ميدهد نويسنده در سطح توصيف با ايجاد روابط همنشيني و گاهي تضاد و همچنين برقراري ارتباط بين واژگان، در پي تبيين انديشههاي خويش است؛ در سطح تفسير از بافت بينامتني براي ترسيم بافت موقعيت موجود بهره برده و سير تحول شخصيت زن را بيان کردهاست؛ در سطح تبيين، گفتمان غالب ـ که همان هويت و آزاديخواهي است ـ را در ارتباط با عوامل درونمتني و برونمتني به تصوير کشيدهاست.
يحيي معروف
المجلد 5، العدد 13 ، يناير 1431، ، الصفحة 129-154
المستخلص
إن للقرآن الکريم والأدب العربي نظرة شاملة إلي القلب ومترادفاته. هنا يُطرح سؤال وهو أن المقصود من القلب في هذه النصوص هل هو القلب الموجود في الصدر أم الغرض منه هو الدماغ؛ واستعمل القلب استعمالا مجازياً؟
في هذا المقال نتناول هذا الموضوع من خلال القرآن الکريم ومن منطلق الاکتشافات العلمية الجديدة لنجيب عن هذا السؤال بأن استعمال القلب ...
أكثر
إن للقرآن الکريم والأدب العربي نظرة شاملة إلي القلب ومترادفاته. هنا يُطرح سؤال وهو أن المقصود من القلب في هذه النصوص هل هو القلب الموجود في الصدر أم الغرض منه هو الدماغ؛ واستعمل القلب استعمالا مجازياً؟
في هذا المقال نتناول هذا الموضوع من خلال القرآن الکريم ومن منطلق الاکتشافات العلمية الجديدة لنجيب عن هذا السؤال بأن استعمال القلب في القرآن الکريم والأدب العربي ليس مجازا بل هو حقيقة فاستعمل اللفظ في معناه الأصلي.
واللافت للنظر في هذا المجال هو أن العلماء أثبتوا في العقود الثلاثة الأخيرة بأن للقلب اربعين ألف خلية عصبية لإدخار المعلومات. حيث ترسل الأوامر اللازمة إلي الدماغ. فلذلک کلام القرآن الکريم والأدب العربي عن القلب کمحل للحب والهداية والهدوء والعلم والأسرار والشجاعة والصدق والقساوة والضلال والحقد وغيرها قابل للإثبات تماماً.
ادبي
سجاد بردانيا؛ فاطمه قادري
المجلد 11، العدد 34 ، سبتمبر 1436، ، الصفحة 129-154
المستخلص
امرؤالقيس پدر شعر عربي و رودکي پدر شعر فارسي از بزرگترين و معروفترين شاعراني هستند که پيشواي ساير سرايندگان از روزگار خود تا به امروز به شمار ميروند. گرچه ميان روزگار و محيط هر دو شاعر فرق زيادي است، اما ويژگيهاي مشترک بسياري در آثار آنان يافت ميشود. بهکارگيري تشبيه ازجمله تشبيه حسي، وصف عناصر طبيعت، پيشگامي در نوآوري، و ...
أكثر
امرؤالقيس پدر شعر عربي و رودکي پدر شعر فارسي از بزرگترين و معروفترين شاعراني هستند که پيشواي ساير سرايندگان از روزگار خود تا به امروز به شمار ميروند. گرچه ميان روزگار و محيط هر دو شاعر فرق زيادي است، اما ويژگيهاي مشترک بسياري در آثار آنان يافت ميشود. بهکارگيري تشبيه ازجمله تشبيه حسي، وصف عناصر طبيعت، پيشگامي در نوآوري، و تغزل، از مهمترين ويژگيهاي مشترک در شعر امرؤالقيس و رودکي است. از وجوه افتراق اين دو شاعر، ميتوان به موضوع عشق اشاره کرد. امرؤالقيس، ماجراهاي عاشقانة خود را به دور از حيا و حرمت وارد شعرش ميکند، درحاليکه در تغزلهاي رودکي، معشوق داراي هويتي طبيعي و منزلتي واقعي است. اين مقاله از منظر ادبيات تطبيقي به بررسي اسلوب و شيوة شاعري اين دو شاعر ميپردازد تا پرده از وجوه اشتراک و احياناً افتراق اشعار آن دو بردارد.
ادبي
کاوس روحي برندق؛ سيد امير فضيلت جو؛ سيد سجاد غلامي
المجلد 12، العدد 39 ، ديسمبر 1437، ، الصفحة 131-154
المستخلص
در عصر نزول قرآن، لهجههاي مختلفي از زبان عربي در ميان قبايل وجود داشت و هر يک از قاريان و حافظان، قرآن را به لهجة قبيلة خود قرائت ميکردند. اين قرائتهاي مختلف موجب به وجود آمدن اختلافهاي نحوي شد. اين مقاله مسئلة تأثير قرائتهاي قرآني را در شکلگيري ديدگاههاي نحوي دانشمندان نحوي زبان عربي، در دو مکتب بصري و کوفي مطالعه کرده ...
أكثر
در عصر نزول قرآن، لهجههاي مختلفي از زبان عربي در ميان قبايل وجود داشت و هر يک از قاريان و حافظان، قرآن را به لهجة قبيلة خود قرائت ميکردند. اين قرائتهاي مختلف موجب به وجود آمدن اختلافهاي نحوي شد. اين مقاله مسئلة تأثير قرائتهاي قرآني را در شکلگيري ديدگاههاي نحوي دانشمندان نحوي زبان عربي، در دو مکتب بصري و کوفي مطالعه کرده و به اين نتيجه دست يافته که مکتب کوفي در جهت سازهسازي برخي اصول و يا قواعد از قرائتهاي مختلف قرآني تأثير پذيرفتهاست و مکتب بصري صرفاً در مواردي موجب استحکام يک نظريه و يا يک قاعدة ازپيشتدوينشده از قرائتهاي قرآني، بهره بردهاست. از سوي ديگر همة نحويان بزرگ در استناد به قرائتهاي مشهور ترديدي به خود راه ندادهاند و سهم سيبويه در اين زمينه از همه بيشتر است. نحويان بزرگ عمدتاً به قرائتهاي شاذّ استناد نکردهاند و در اين ميان کسائي برخي قرائتهاي نادر قرآني را نيز پذيرفتهاست و آن را مبناي ديدگاههاي نحوي جديد خود قرار دادهاست. در مقابل، فرّاء در برخي موارد که نتوانسته قرائتهاي مشهور قرآني را با ديدگاههاي نحوي خود تطبيق دهد، بهناچار به رد آنها پرداختهاست. بدين ترتيب افراطيترين و تفريطيترين ديدگاهها به نحويان کوفي تعلق دارد.