ادبی
Oveis Mohamadi؛ Abdol baset Arab؛ Zein al abedin Faramarzi
دوره 14، شماره 47 ، شهریور 1397، ، صفحه 79-96
چکیده
النقد النفسی بوصفه نتیجةَ إلتقاء السیکولوجیّة بالأعمال الأدبیة، یحاول قراءةً مختلفةً للأعمال الأدبیة. یُعتبر جاک لاکان (1901-1981م) من مُنظّری هذا الحقل، وهو جاء بنظریة المنظومة الثلاثیة لتصویر التطوّرات العقلیة والنفسیة للإنسان من مرحلة الطفولة إلى البلوغ. یحاول هذا البحث معتمداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی ووفقاً لنظریة لاکان ...
بیشتر
النقد النفسی بوصفه نتیجةَ إلتقاء السیکولوجیّة بالأعمال الأدبیة، یحاول قراءةً مختلفةً للأعمال الأدبیة. یُعتبر جاک لاکان (1901-1981م) من مُنظّری هذا الحقل، وهو جاء بنظریة المنظومة الثلاثیة لتصویر التطوّرات العقلیة والنفسیة للإنسان من مرحلة الطفولة إلى البلوغ. یحاول هذا البحث معتمداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی ووفقاً لنظریة لاکان أن یحلّل روایة موسم الهجرة إلی الشمال للطیب صالح (1929-2009م) وذلک تحلیلاً نفسیاً لشخصیة مصطفی سعید/ الشخصیة الرئیسة لها. وبناءً على هذه القراءة، تشکّل مرحلةُ ماقبل تعلّمِ مصطفی للغة الإنجلیزیة والدخول فی المدارس التی تمَّ تأسیسها من قبل المستعمر، النظمَ الخیالیَ لنظریة لاکان والتی تعلّقَ فیها مصطفی مع أمّه الأصلیة وأمّه الرمزیة (أفریقیا) تعلّقاً عمیقاً. وتبدو مرحلةُ تعلُّمِ اللغة الإنجلیزیة کمرحلة تعلّمِ اللغة عند الطفل وتلک التی أدخلته إلی النظم الرمزی. تشکّل رحلتُه إلى إنجلترا بغرض مواصلة الدراسة الجامعیة هناک والإقامةُ فیها استمراراً للنظم الرمزی والتی تفصلُ بین مصطفی وبین أمّه الأصلیة والرمزیة أکثر من قبل وتنتقلُه من العالم الفوضوی لأفریقیا (الطبیعة) إلى العالم المُنتظَم للغرب (الثقافة). وهذا الأمر یؤدّی إلی الشعور بالافتقاد والرغبة فی الوحدة مع الأم، وذلک من أبرز سمات النظم الواقعی.
حامد صدقی؛ سید ابوالفضل صدر قاینی
دوره 8، شماره 21 ، بهمن 1390، ، صفحه 81-102
چکیده
یکی از بزرگانی که اشخاص دیگر در زندگی آنها تأثیر داشتهاند، ادیب و نویسندهی نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران است که عدهای از زنان، بر زندگی ادبی و اجتماعی او تأثیر گذاشتهاند. یکی از این زنان که نقش بیبدیلی در زندگی وی داشته، ماری هاسکل است. نقطهی عطف در زندگی جبران، آشنایی با ماری هاسکل در سال 1904 م. است. ...
بیشتر
یکی از بزرگانی که اشخاص دیگر در زندگی آنها تأثیر داشتهاند، ادیب و نویسندهی نامدار لبنانی، جبران خلیل جبران است که عدهای از زنان، بر زندگی ادبی و اجتماعی او تأثیر گذاشتهاند. یکی از این زنان که نقش بیبدیلی در زندگی وی داشته، ماری هاسکل است. نقطهی عطف در زندگی جبران، آشنایی با ماری هاسکل در سال 1904 م. است. ماری هاسکل، شخصیت بانفوذی بود که میتوان او را کاشف استعدادهای جبران نامید. اهمیت دوستی ماری و جبران در نامههای آنها آشکار است. در این نامهها، درونیترین افکار جبران، پیشرفتهای هنری او و همچنین مکالمههای شخصی و تخصصی آن دو، تا نزدیک به هفده سال و نیم بعد، ثبت شده است. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا به ابعاد مختلف تأثیرگذاری ماری هاسکل بر جبران پرداخته شود؛ لذا با ذکر نمونههایی از نامهها، چگونگی رابطهی آن دو با یکدیگر، آشکار میشود.
ادبیات معاصر، ماری هاسکل، جبران خلیل جبران، عشق.
علی سلیمی؛ محمد نبی احمدی
دوره 6، شماره 15 ، تیر 1389، ، صفحه 81-94
چکیده
تفاوت نگرش نحویها و بلاغیها به زبان سبب شده است تا هرکدام از منظری خاص به متن ادبی نگریسته، زوایای پنهان وآشکار آن را به گونهای متفاوت از دیگری تفسیر کنند. این تفاوت دیدگاهها، آثارکاربرد فراوانی در فهم متون ادبی داشته است. اهل بلاغت که بیشتر به روح و لطافتهای پنهان زبان چشم دوختهاند، همواره به مباحثی از قبیل ایجاز، ...
بیشتر
تفاوت نگرش نحویها و بلاغیها به زبان سبب شده است تا هرکدام از منظری خاص به متن ادبی نگریسته، زوایای پنهان وآشکار آن را به گونهای متفاوت از دیگری تفسیر کنند. این تفاوت دیدگاهها، آثارکاربرد فراوانی در فهم متون ادبی داشته است. اهل بلاغت که بیشتر به روح و لطافتهای پنهان زبان چشم دوختهاند، همواره به مباحثی از قبیل ایجاز، حذف، حصر وغیره پرداختهاند، و اصولاً متن ادبی از دیدگاه آنان بخشهای نانوشتة فراوانی دارد که با ذوق ادبی قابل درک است؛ امّا نحویها بیشتر به ظاهر و جسم زبان توجه کردهاند. این تفاوت نگرش در موضوعاتی مانند جملهی اسمیه و فعلیه، همزه استفهام، ضمیر فصل، جمله مستأنفه، و عطف جملة انشایی به جملة خبری و بر عکس، آشکار است؛ به گونهای که در توجیه این جملات هر گروه راهی متفاوت از دیگری در پیش گرفتهاند.
ناصر محسنی نیا
دوره 6، شماره 14 ، خرداد 1389، ، صفحه 81-102
چکیده
بررسی مختصر تعاریف ارائه شده از ادبیات تطبیقی، تأمل در پیشینة ادبیات تطبیقی در ایران و کشورهای عربی؛ وضعیت و جایگاه ادبیات تطبیقی در ایران معاصر و کشورهای عربی، بحثی پیرامون پیشگامان ادبیات تطبیقی در جهان معاصر، اهمیت رشتة ادبیات تطبیقی و جایگاه آن در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایران، ضرورت ایجاد کرسیهای ادبیات تطبیقی در ایران، ...
بیشتر
بررسی مختصر تعاریف ارائه شده از ادبیات تطبیقی، تأمل در پیشینة ادبیات تطبیقی در ایران و کشورهای عربی؛ وضعیت و جایگاه ادبیات تطبیقی در ایران معاصر و کشورهای عربی، بحثی پیرامون پیشگامان ادبیات تطبیقی در جهان معاصر، اهمیت رشتة ادبیات تطبیقی و جایگاه آن در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایران، ضرورت ایجاد کرسیهای ادبیات تطبیقی در ایران، توجه به ادبیات تطبیقی ایران و عرب، نحوة ایجاد رشتة کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی با گرایش فارسی و عربی در دانشگاه شهید باهنر کرمان، جمع بندی و نتیجه گیری از یافتههای این تحقیق، از جمله مواردی است که در این مقاله دربارة آنها بحث و بررسی صورت می گیرد.
طاهره اختری
دوره 2، شماره 6 ، مهر 1385، ، صفحه 81-98
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی رابطه راهبردهای یادگیری زبان دوم و فراگیری زبان عربی پرداخته و نقش رشته تحصیلی و جنسیت را در کاربرد این راهبردها مشخص نموده است. به این منظور، نخست از حدود 900 نفر از دانشجویان کارشناسی (ورودی 84-82) رشته های فلسفه و زبان و ادبیات عربی دانشگاههای تهران، الزهرا علامه طباطبایی، شاهد و امام صادق، تعداد 285 نفر به طور تصادفی ...
بیشتر
تحقیق حاضر به بررسی رابطه راهبردهای یادگیری زبان دوم و فراگیری زبان عربی پرداخته و نقش رشته تحصیلی و جنسیت را در کاربرد این راهبردها مشخص نموده است. به این منظور، نخست از حدود 900 نفر از دانشجویان کارشناسی (ورودی 84-82) رشته های فلسفه و زبان و ادبیات عربی دانشگاههای تهران، الزهرا علامه طباطبایی، شاهد و امام صادق، تعداد 285 نفر به طور تصادفی برای پاسخ دادن به پرسشنامه راهبردهای یادگیری زبان دوم انتخاب شدند؛ سپس نمره خام کنکور زبان عربی و نمره دانشگاهی آنها (در دروس مکالمه و قرائت متون عربی)، استخراج و ضریب همبستگی آن با نمره پرسشنامه مقایسه گردید. این مقایسه نشان داد که بین راهبردهای یادگیری و توان بالقوه یادگیری زبان عربی همبستگی وجود دارد. برای اثبات پایایی پرسشنامه راهبردها، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید . آزمون t برای مقایسه میانگین نمره راهبردهای دانشجویان دختر و پسر و نیز مقایسه میانگین نمره آنها در دو رشته نشان داد که رابطه میان جنس و رشته تحصیلی نیز با راهبردهای یادگیری زبان، معنادار است .
ادبی
سعدالله همایونی؛ عدنان طهماسبی؛ نجمه محیایی
دوره 14، شماره 46 ، خرداد 1397، ، صفحه 81-102
چکیده
آشناییزدایی یکی از شگردهای ادبی است که پژوهشهای اسلوبشناسی دربارة متون ادبی بر پایة آن استوار است. مراد از آشناییزدایی عدول از ساختار رایج زبانی و انتخاب ساختاری براساس معیارهای ادبی و ویژه است. در این میان، بدر شاکر السیاب از جمله شاعرانی است که برای پویایی و غنای هرچه بیشتر زبان شعری خود، بدین شگرد ادبی روی میآورد و توجه ...
بیشتر
آشناییزدایی یکی از شگردهای ادبی است که پژوهشهای اسلوبشناسی دربارة متون ادبی بر پایة آن استوار است. مراد از آشناییزدایی عدول از ساختار رایج زبانی و انتخاب ساختاری براساس معیارهای ادبی و ویژه است. در این میان، بدر شاکر السیاب از جمله شاعرانی است که برای پویایی و غنای هرچه بیشتر زبان شعری خود، بدین شگرد ادبی روی میآورد و توجه و احساس خوانندگان اشعار خویش را بهویژه با قصیدة زیبای «سرودة باران» برمیانگیزد؛ بهطوریکه مخاطبِ وی، لذت ادبی فراوانی را تجربه میکند. بدر شاکر السیاب در این شاهکار، از پدیدة آشناییزدایی ترکیبی و جانشینی به صورت برجسته و ماهرانه بهره بردهاست، بهطوریکه شعر وی به کمک اقسام مختلف آشناییزدایی از قبیل حسآمیزی، جانبخشی، تشبیه، استعاره، طنز و... به زیبایی و قدرت الهامبخشی وافری دست یافته و از این راه تابلویی زیبا از صحنههای بینظیر و درهمتنیده را به مخاطب عرضه میکند. پژوهش حاضر تلاشی است تا موضوع مذکور را با خوانشی متنی بررسی کند و از این رهگذر به واکاوی الفاظ و ترکیبهای زبانی بپردازد که از نظر معناشناختی، اسلوبی و زیباییشناختی از روابط بافتی زبان معیار عدول کردهاند.
ادبی
احمد لامعی گیو؛ مریم مقبولی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 81-110
چکیده
یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛ وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات ...
بیشتر
یعالج هذا البحث مدی توفیق النظام التعلیمیّ الجدید لوزارة التربیّة والتعلیم الإیرانیّة فی مجال تغییر اسم کتاب (عربی) إلی (اللُّغة العربیّة، لُغة القرآن)؛ وذلک نظراً إلی أهمّیّة تعلیم اللُّغة العربیّة فی عصرنا الراهن، وتخصیص الأصل السادس عشر من دستور الجمهوریّة الإسلامیّة الإیرانیّة لها. ولقد قمنا فی بحثنا هذا، بمقارنة وتحلیل وجهات نظر معلّمی اللُّغة العربیّة وتلامیذ المرحلة الثانویّة (الأُولی والثانیة)، فی مجال مدی انطباق کتب العربیّة علی الواقع المرتجى وجودتها من جانب، وحبّ التلامیذ وکیفیّة نظام التقییم فیها من جانب آخر. لقد قامت الدراسة بتحلیل النتائج الّتی حصلت علیها من المعلومات المستخرجة من إفادات 138 معلّماً ومعلّمةً و7381 طالباً وطالبةً فی مدینة بیرجند، وذلک عبر منهج التحلیل والتوصیف، وباستخدام الاستبانات وأخذ العیّنات، وفقًا للنظام العنقودیّ العشوائیّ فی السنة الدارسیّة 2017 - 2016 للمیلاد. وتفید النتائج بأنّه علی الرغم من الخفض التدریجیّ لکمّیّة القواعد العربیّة واستبدالها بالترجمة فی العقدین الماضیین، فلم ینجح هذا المنهج فی حثّ تلامیذ السنة الثالثة من المرحلة الثانویّة على تعلّم اللّغة العربیّة خلال ستّ سنوات. أمّا التلامیذ الذین یتعلّمون اللُّغة العربیّة وفقاً للنظام التعلیمیّ الجدید، والمعلّمون الذین یُعلّمونها طبقاً لهذا النظام، فهم أکثر رغبةً فی تعلّم العربیّة وتعلیمها. فضلاً عن ذلک، نجدهم یؤکّدون علی سلامة نظام التقییم الذی یعیّن تقسیم العلامات بین الترجمة والقواعد بقسمَیها: الشفهیّة والخطیّة.
ادبی
أمید جهان بخت لیلی؛ سمیه پرماس
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 81-100
چکیده
یُعتبر أنطونیو جرامشی الإیطالی (1937) مِنْ کبار المنظّرین والمناضلین للرأسمالیّة وهو مؤسّس مفهوم الهیمنة؛ المشروع الذی یرتکز فی الخطوة الأولی علی السُّلطة الثقافیّة والإیدیولوجیّة ویرکّز علی أثر التّفکیر والإرادة کوسیلةٍ لتغییر التأریخ والسُّلطة الإجتماعیّة ویبنی دعائم خطّته علی رفض الطّبقیّة وإحداث التّغییر فی نظام الإستیلاء ...
بیشتر
یُعتبر أنطونیو جرامشی الإیطالی (1937) مِنْ کبار المنظّرین والمناضلین للرأسمالیّة وهو مؤسّس مفهوم الهیمنة؛ المشروع الذی یرتکز فی الخطوة الأولی علی السُّلطة الثقافیّة والإیدیولوجیّة ویرکّز علی أثر التّفکیر والإرادة کوسیلةٍ لتغییر التأریخ والسُّلطة الإجتماعیّة ویبنی دعائم خطّته علی رفض الطّبقیّة وإحداث التّغییر فی نظام الإستیلاء نحو الرِّضا العامّ. تهدف هذه المقالة إلی التحلیل الإجتماعی لقصّة خلیل کافر لمؤلّفها جبران خلیل جبران فی ضوء نظریّة الهیمنة لأنطونیو جرامشی وممّا دَعانا إلی القیام بهذا البحث هو تماثل آراء جبران الإجتماعیّة مع نظریّة الهیمنة لجرامشی إذ أنّه فی هذا الإنتاج یقومُ بتمحیص الطّبقیّة والسُّلطة السّائدة علی المجتمع الإقطاعیّ محلّلاً وناقداً مدقّقاً ویعرضُ فی أثره هذا مجتمعاً حافلاً بالضَّغط والسَّحق مِنْ قبل الطّبقة المسیطرة علی الطّبقات الأخری. فی الحقیقة ینوی جبران مِنْ خلال خلق شخصیّة خلیل الثائر تمحیصَ وإدانة الطَّبقیّة والتنویه بالمساواة بین الشَّرائح البشریّة؛ المساواة الّتی لایمکن إقامتها فی المجتمع إلّا عنْ طریق تنویر الرّأی العامّ وتعزیز الإیدیولوجیّة فی أذهان الطّبقة السُّفلی. نظراً لنتائج البحثِ یمکنُ القولُ بأنّ جبران فی هذا الأثر إذْ یعتقدُ بتأثیر الدِّعامةِ الإقتصادیّةِ فهو یُولی اهتماماً بالغاً الدَّورَ الفاعلَ للإیدیویوجیّةِ والسُّلطةِ الثقافیّةِ فی تحدید وتغییر البنی الإجتماعیّة والإقتصادیّة وفی ضَوء الإیدیولوجیّات التنویریّة والتثقیفیّة یؤمنُ بانتصار الشَّریحةِ الضَّعیفةِ علی القوی المسیطرة والقُدرات السیاسیّة والرأسمالیّة.
کریم کشاورزی؛ محمد علی سلمانی مروست؛ سید فضل الله میر قادری؛ لیلا رئیسی
دوره 15، شماره 53 ، اسفند 1398، ، صفحه 81-102
چکیده
قهوه به عنوان یک نوشیدنی اجتماعی از دورة عثمانی تاکنون از نظر دلالتهای معنایی دستخوش تغییراتی شده و این دگرگونیها در چهارچوب آداب و رسوم فرهنگی و کاربرد ادبی روی داده است. این واژه در شعر محمود درویش جایگاه ویژهای دارد و در سیاق شعر در کنار کلماتی از قبیل صبح، غروب، جغرافیا و دست، معنای جدیدی به خود گرفتهاست. شاعر با بهکارگرفتن ...
بیشتر
قهوه به عنوان یک نوشیدنی اجتماعی از دورة عثمانی تاکنون از نظر دلالتهای معنایی دستخوش تغییراتی شده و این دگرگونیها در چهارچوب آداب و رسوم فرهنگی و کاربرد ادبی روی داده است. این واژه در شعر محمود درویش جایگاه ویژهای دارد و در سیاق شعر در کنار کلماتی از قبیل صبح، غروب، جغرافیا و دست، معنای جدیدی به خود گرفتهاست. شاعر با بهکارگرفتن «قهوه عربی» به بیان تجارب واقعی و یا احساسات و احوال درونی خویش و نیز بازنمایی خاطرات گذشته میپردازد و مفاهیم وطن، سرزمین و فرهنگ عربی را به تصویر میکشد. او همچنین هویت فلسطینی را برای خواننده ترسیم میکند که درگیر مبارزه با آوارگی و تبعید و استعمار است. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی میکوشد تا با بهرهگیری از برخی اشعار محمود درویش، جنبههای معناشناسی قهوه و واژههای مربوط به آن را بازگو کند. این واژهها همزیستی شاعر با این میراث تودهپسند را به تصویر میکشند. نتایج نشان داده قهوه همچون پل ارتباطی میان شاعر و ملت است و مفاهیم مربوط به آن، تعلق شاعر به گذشته و حال و آینده را ترسیم میکند و هویت عربی و مبارزه او با استعمار را نشان میدهد. درویش بر آن است تا زمان حاضر را با پیوند دادن به ریشههای تاریخی بازسازی کند. او بهواسطة قهوه، در سیاق شعری خود به مواردی ازجمله ملیگرایی، تنشهای درونی و عشق اشاره دارد و معتقد است که امروزه قهوهخانه یکی از ابزارهای نقد اجتماعی است که مردم را به پاسداری از میراث و هویت قومی خویش فرامیخواند.
محمود شکیب؛ محمّد اسمعیل زاده
دوره 5، شماره 12 ، مهر 1388، ، صفحه 83-106
چکیده
أبوالقاسم علیّ بن أبی أحمدالحسین(355هـ.- 436هـ.) معروف به سیّدمرتضی، از فقها و متکلّمان بزرگ شیعة امامیّه و سرآمد دربسیاری ازعلوم مانند فقه، اصول، کلام، ادبیات، لغت وشعر، روزگارخویش بود. وی عمرشریف خویش را تنها به فراگیری علوم وتدریس وتألیف کتاب ورساله گذرانید و پس از برادرش سیّد رضی با کراهت، نقابت علویان را برعهده گرفت. شعر سید مرتضی ...
بیشتر
أبوالقاسم علیّ بن أبی أحمدالحسین(355هـ.- 436هـ.) معروف به سیّدمرتضی، از فقها و متکلّمان بزرگ شیعة امامیّه و سرآمد دربسیاری ازعلوم مانند فقه، اصول، کلام، ادبیات، لغت وشعر، روزگارخویش بود. وی عمرشریف خویش را تنها به فراگیری علوم وتدریس وتألیف کتاب ورساله گذرانید و پس از برادرش سیّد رضی با کراهت، نقابت علویان را برعهده گرفت. شعر سید مرتضی آینة تمام نمای روزگارش است؛ زیرا به اندازة کافی ثروتمند بود و نیازی به سرودن اشعار متکسّبانه وتملّق گویی نداشت. وی شاعری توانا وزبان آور بود ولی درشعر به شهرت وآوازة برادرش سیّد رضی نرسید وشاید تلاش حاسدان ودشمنانش یکی ازعلل آن باشد.
سیّدمرتضی 14 قصیدة کوتاه وبلند مستقل جمعاً در 696 بیت برای جدّش حضرت امام حسین (ع) مرثیه سروده است. دراین مراثی سوزناک که بهطورمعمول، آنها را در روزعاشورا میسروده، از مبانی فکری شیعه واز آرمانهای آن دفاع کرده وتشیّع مخلصانة خود را به نمایش گذارده است. بررسی مضامین مراثی حسینی سیّدمرتضی اهمیّت خاصّی دارد؛ چرا که با پرداختن به آن معلوم خواهد شد وی کدامین واقعیّات تاریخی را یادآور شده وچگونه برامام حسین (ع) ویاران باوفایش گریسته وچه عبرتهایی را فرا روی خوانندگان اشعارخویش قرار داده است.
جهانگیر امیری؛ سعید اکبری
دوره 4، شماره 9 ، تیر 1387، ، صفحه 83-104
چکیده
مظفرنواب، شاعرشیعی و انقلابی معاصرعراق، از خاندان سرشناس و موجّه نوّاب است که عمری را بهسبب دفاع از حقّ وحقیقت و مبارزه با رژیمهای خودکامه عراق در تبعید وغربت برده است. به همین دلیل بارها زندانی و حتی به اعدام محکوم شده است. مظفر در شعر نو یا آزاد عرب شاعری توانمند است و بیشتر دیوان شعرش را موضوعات سیاسی، انقلابی وحماسی تشکیل داده ...
بیشتر
مظفرنواب، شاعرشیعی و انقلابی معاصرعراق، از خاندان سرشناس و موجّه نوّاب است که عمری را بهسبب دفاع از حقّ وحقیقت و مبارزه با رژیمهای خودکامه عراق در تبعید وغربت برده است. به همین دلیل بارها زندانی و حتی به اعدام محکوم شده است. مظفر در شعر نو یا آزاد عرب شاعری توانمند است و بیشتر دیوان شعرش را موضوعات سیاسی، انقلابی وحماسی تشکیل داده است. البته آرمان فلسطین و انتفاضه جایگاه بارز و ویژه ای در سروده های این شاعرپرشور و انقلابی دارد، تا آنجا که می توان او را شاعرفلسطین نامید. مظفر شاعری متعهد و پایبند به ارزشها و مبانی دینی ومذهبی است. وی برای تقویت و پیشبرد اهداف انقلابی خود در مقابله با دشمنانی که به تعبیر او ابوسفیان، معاویه، عمروبن عاصو حجّاج های این روزگارند، از مضامین ونمادهای اسلامی به زیبایی و هنرمندی تمام بهره جسته و صبغه ای اسلامی به ادبیات طوفانی و شورانگیز خود بخشیده است. تا آنجا که اشعار مظفر به راستی تداعی بخش اشعار دینی حماسی دعبل خزاعی، شاعر متعهد و انقلابی عصر عباسی، است؛ چنانکه می توان او را شاعری از تبار دعبل خزاعی لقب داد. او مانند دعبل عمرش را در سفر وغربت بهسر برده ، مانند دعبل عشق به پیامبر واهل بیت(ع) را درسینه دارد و همچون دعبل شاعری انقلابی، حماسه آفرین، جسور و جان برکف اس که همه جا چوبه دارش را بردوش میکشد. مظفرنواب در ایران شاعری شناخته شده نیست و این مقاله تلاش متواضعانهای است برای معرفی این شاعرارجمند که به ایجاز واختصارفراهم آمده است و بیش ازهرچیزبه دیوان شاعر تکیه دارد.
ادبی
دوره 11، شماره 34 ، خرداد 1394، ، صفحه 83-104
چکیده
یعتبر الزمان من العناصر الأساسیة التی تتطوّر من خلالها الأحداث والشخصیات فی الروایة. وتسیر الأحداث غالبا بترتیب زمنیّ متتابع، ولکن قد تحدث فی ترتیب عنصر الزمان اختلالات سمّاها «جیرار جنیت» "المفارقة الزمنیة". وتظهر هذه المفارقة الزمنیة فی الروایة بشکل "الاسترجاع" و"الاستباق".
ویهدف هذا البحث مستفیدا من الأسلوب الوصفی الی دراسة ...
بیشتر
یعتبر الزمان من العناصر الأساسیة التی تتطوّر من خلالها الأحداث والشخصیات فی الروایة. وتسیر الأحداث غالبا بترتیب زمنیّ متتابع، ولکن قد تحدث فی ترتیب عنصر الزمان اختلالات سمّاها «جیرار جنیت» "المفارقة الزمنیة". وتظهر هذه المفارقة الزمنیة فی الروایة بشکل "الاسترجاع" و"الاستباق".
ویهدف هذا البحث مستفیدا من الأسلوب الوصفی الی دراسة "المفارقة الزمنیة" فی روایة "المصابیح الزرق" لحنا مینة.
وقد أظهرت الدراسة أن حنا مینة قد اتبع فی روایته هذه أسلوب الروایات الکلاسیکیّة، فتجری الأحداث فیها بترتیب زمنی غالبا ولکن مع ذلک قد استفاد بعض الأحیان من بعض المفارقات الزمنیّة بشکل "الاسترجاع" و"الاستباق" الداخلی و الخارجی. واستخدام هذه التقنیة الروائیة تؤدی إلی توسیع الفضاء الزمنی فی الروایة وتشویق القارئی لیتابع أحداثها بشوق ونهم.
ادبی
سید محمود میرزایی الحسینی؛ علی نظری؛ یونس ولیئی
دوره 12، شماره 41 ، اسفند 1395، ، صفحه 83-102
چکیده
شعر زهیر بن أبی سلمی، شاعر عرب پیش از اسلام، در کنار مضامین حکمی، از انسجام واژگانی برجستهای برخوردار است. با تأمل در شعر وی درمییابیم که باهمآیی در سطح واژگان به انسجام واژگانی در دیوان شاعر انجامیده و نقش مهمی در مضمونپردازی و استواری ترکیبها و تعبیرهای ادبی ایفا نمودهاست. اصطلاح باهمآیی واژگانی بیانگر روندی است که طی ...
بیشتر
شعر زهیر بن أبی سلمی، شاعر عرب پیش از اسلام، در کنار مضامین حکمی، از انسجام واژگانی برجستهای برخوردار است. با تأمل در شعر وی درمییابیم که باهمآیی در سطح واژگان به انسجام واژگانی در دیوان شاعر انجامیده و نقش مهمی در مضمونپردازی و استواری ترکیبها و تعبیرهای ادبی ایفا نمودهاست. اصطلاح باهمآیی واژگانی بیانگر روندی است که طی آن یک واژه با واژه یا واژگان دیگری با هم به کار میروند. این موضوع از موضوعات مهم و تعیینکننده در معناشناسی به شمار میآید و نقش برجستهای در کشف دلالت ترکیبها و الفاظ بازی میکند. این پدیده، همچنین از زیبایی و درهمتنیدگی زبان، دقت و چیرهدستی شاعر در گزینش واژگان و چینش آنها در یک بافت بدیع زبانی پرده برمیدارد. این مقاله با بهکارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی باهمآییهای واژگانی در شعر زهیر میپردازد و در پی شناسایی انواع باهمآییهای واژگانی بهکارگرفتهشده در شعر وی و تبیین نقشی است که این پدیدة زبانی در مشخصنمودن معنای واژگان و ترکیبها و در درک عمیق شعر دارد. همچنین پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که باهمآییهای واژگانی در دیوان زهیر بیشتر به چه حوزههایی از معنا اختصاص دارد؟ نتایج نشان داد که باهمآییهای واژگانی دیوان شاعر به دو صورت اسمی و فعلی است، در انواع مختلفی به کار گرفته شدهاست، و حوزة معنایی جنگ بیشترین باهمآیی را به خود اختصاص دادهاست.
امیرصالح معصومی؛ Seyyed Mohammad Reza Ibnorrasool؛ محمد خاقانی؛ عادل رفیعی
دوره 14، شماره 48 ، آذر 1397، ، صفحه 83-102
چکیده
نظریة التشبیه الملخص هی أقدم وأشهر وجهة نظر لمعنى الاستعارة. هذه النظریة تعرف الاستعارة کظاهرة مشتقة من عملیة تقصیر التشبیه، وتُقارن معناها بمعنی التشبیه. هذه النظریة تمّ قبولها فی اللسانیات العربیة ـ الإسلامیة واللسانیات الیونانیة ـ الرومانیة لفترة طویلة حتى واجهت نظریات جدیدة وانتقادات عدیدة. لم تکن طریقة تعامل هذه النظریات ...
بیشتر
نظریة التشبیه الملخص هی أقدم وأشهر وجهة نظر لمعنى الاستعارة. هذه النظریة تعرف الاستعارة کظاهرة مشتقة من عملیة تقصیر التشبیه، وتُقارن معناها بمعنی التشبیه. هذه النظریة تمّ قبولها فی اللسانیات العربیة ـ الإسلامیة واللسانیات الیونانیة ـ الرومانیة لفترة طویلة حتى واجهت نظریات جدیدة وانتقادات عدیدة. لم تکن طریقة تعامل هذه النظریات والانتقادات مع "التشبیه الملخص" علی مستوی واحد حیث إن بعضها اتخذت طریقة مختلفة تماماً عن طریقتها، فی حین أن البعض الآخر طوّرها واستخدمها ضمن فحواها. تحاول هذه المقالة بیانَ عیوب النظریة المبحوث عنها مستخدمةً المنهج الوصفی ـ التحلیلی، وهکذا دراسةَ نوعین مختلفین من التعامل معها. ویبدو أن هذه النظریة لا یمکن أن تعطی التحلیل المناسب للمعنى المدهش واالفخم للاستعارة، فیجب إما نقلها إلى مستوى أعلی، أو طرحها جانباً واختیار وجهات نظر أخرى بدلاً منها.
ادبی
یداله حیدری؛ سید رضا سلیمان زاده نجفی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 83-102
چکیده
إنّ العلاقة بین الأحوال المجاورة فی أسلوب تعدّد الحال المفردة، قد تظهر فی النسب الدلالیة؛ کالترادف والتضاد، وما إلی ذلک، وقد تؤدّی هذه المجاورة إلى التماسک المعجمی أیضاً، بالإضافة إلى التکیف الدلالی. ترکّز هذه المقالة على دراسة التماسک المعجمی وأثره علی بعض الشواهد القرآنیة لتعدّد الحال المفردة، ودوره فی نص القرآن وإضفاءه المعانی ...
بیشتر
إنّ العلاقة بین الأحوال المجاورة فی أسلوب تعدّد الحال المفردة، قد تظهر فی النسب الدلالیة؛ کالترادف والتضاد، وما إلی ذلک، وقد تؤدّی هذه المجاورة إلى التماسک المعجمی أیضاً، بالإضافة إلى التکیف الدلالی. ترکّز هذه المقالة على دراسة التماسک المعجمی وأثره علی بعض الشواهد القرآنیة لتعدّد الحال المفردة، ودوره فی نص القرآن وإضفاءه المعانی الجدیدة، باستخدام المنهج الوصفی ــ التحلیلی، والاستعمال الموازی لمکوّنات هذا العامل فی نظریة "هلیدی وحسن" ومفاهیمها المتشابهة نسبیاً فی البلاغة التقلیدیة وعلم الدلالة. إنّ الاستعمال الموازی لبعض المفاهیم المشترکة فی حقلی البلاغة القدیمة واللسانیات الحدیثة، یفید فی تصویر التماسک المعجمی وتحلیل المعانی القرآنیة وفهمها بشکل وافٍ. وفقاً لما حصل، فإنّ التناسب أو التضاد، هما عاملا التماسک بین اثنین أو أکثر من الأحوال المعطوفة، وقد أصبح استخدام الکلمات المترادفة أو المتلازمة، عاملا للتماسک بین الأحوال غیر المعطوفة، وهو تماسک معجمی فی اتجاه التماسک النصی للقرآن. فالنسب الدلالیة فی ترکیب الأحوال المفردة، تنطوی على معان أکثر مما فی هذه الکلمات بوحدها، إضافة إلی خلق الصور.
هادی رضوان
دوره 15، شماره 52 ، آذر 1398، ، صفحه 83-104
چکیده
شیخ محمدباقر بالکی از عالمان بزرگ کرد در قرن چهاردهم هجری به شمار میآید که رسالهها، شرحها و حاشیههای متعددی در علوم و معارف اسلامی نوشتهاست. از مهمترین آثار ارزشمند او، حاشیة مشهور او بر تفسیر قاضی ناصرالدین بیضاوی است که درواقع بر جایگاه بلند شیخ در تفسیر قرآن دلالت دارد. بالکی بسیاری از مسائل دقیق و مباحث ارزشمند را در ...
بیشتر
شیخ محمدباقر بالکی از عالمان بزرگ کرد در قرن چهاردهم هجری به شمار میآید که رسالهها، شرحها و حاشیههای متعددی در علوم و معارف اسلامی نوشتهاست. از مهمترین آثار ارزشمند او، حاشیة مشهور او بر تفسیر قاضی ناصرالدین بیضاوی است که درواقع بر جایگاه بلند شیخ در تفسیر قرآن دلالت دارد. بالکی بسیاری از مسائل دقیق و مباحث ارزشمند را در این حاشیه گنجاندهاست. این پژوهش روش تفسیری بالکی را در این اثر مهم در سوره بقره بررسی میکند. نویسنده علاوه بر اشاره به اهم منابع مورد استفاده بالکی در این حاشیه، به بررسی رویکرد او در علوم لغوی، نحوی و بلاغی میپردازد. بالکی در این اثر بهخوبی موارد محل نزاع را بیان میکند و سخن بیضاوی را بهتفصیل و با دقت تمام شرح میدهد. او در هر آیه، آرای مختلف تفسیری را نقد و بررسی میکند و گاه با نظر مفسران و ازجمله بیضاوی موافقت و گاه مخالفت مینماید. بالکی پیوسته در این اثر استقلال خود را حفظ میکند و با روشی علمی و استدلالی میکوشد تا در هر مسئلهای نظر درست را برگزیند. بالکی بهصراحت میگوید که مهم نیست آیا نظرش موافق نظر دیگر مفسران است یا خیر؛ آنچه در این حاشیه جالب به نظر میرسد آن است که برخلاف عادت عالمان متأخر، بالکی بیشتر از آنکه شارح و حاشیهنویس باشد یک مفسر است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی مهمترین آرای بالکی را در تفسیر این دو سوره بررسی میکند.
سعید نجفی أسداللهی
دوره 5، شماره 13 ، بهمن 1388، ، صفحه 84-100
چکیده
از جمله مفاخر ایرانیان در تهیه و تدوین فرهنگ لغت برای زبان قرآن یعنی زبان عربی است! و اساس این کار علمی یعنی «معجمة» یا فرهنگ نویسی از ابتدا بر روش توصیفی بنا نهاده شده بود، یعنی معنی و مفهوم لغات از نوع کاربرد آنها در زبان استخراج میشد و به همین علت امّهات قوامیس یا معجمهای عربی همواره براساس شاهدهای گوناگون – مخصوصاً ...
بیشتر
از جمله مفاخر ایرانیان در تهیه و تدوین فرهنگ لغت برای زبان قرآن یعنی زبان عربی است! و اساس این کار علمی یعنی «معجمة» یا فرهنگ نویسی از ابتدا بر روش توصیفی بنا نهاده شده بود، یعنی معنی و مفهوم لغات از نوع کاربرد آنها در زبان استخراج میشد و به همین علت امّهات قوامیس یا معجمهای عربی همواره براساس شاهدهای گوناگون – مخصوصاً آنچه مربوط به عصر احتجاج است – نهاده شده، است. در نتیجه در صحت و استحکام این نظریات کمتر شک و تردید راه مییابد. و حال اینکه در مورد زبان فارسی تا قبل از چند دهة اخیر کار مهمی از این قبیل صورت نگرفته بود. از آنجا که میراث مکتوب زبان فارسی در طول بیش از ده قرن شامل انبوهی از آثار منظوم و منثور است که بسیاری از آنها «دست نخورده» باقی مانده است و برای دست یافتن به یک فرهنگنامه یا معجم توصیفی باید در مورد تمامی این متون بررسی و تحقیق شود. عظمت این اقدام و مشکلات عدیدة آن را میتوان حدس زد. در این مقال بدین امر پرداخته شده که به چه طریق میتوان با استفاده از تجربیات در زبان عربی بر این مشکلات فائق آمد!
سعید نجفی اسداللهی
دوره 3، شماره 7 ، مرداد 1386، ، صفحه 87-110
چکیده
زبانها از نظر قدرت و ضعف و رسایی و نارسایی در بیان مطلب درجات مختلفی دارند که قویترین یا از جمله قویترین آنها زبان عربی (العربیه الفصحی) است؛ بهبرکت تحقیقات و کارهای زیادی که مسلمانان از همه اقوام (مخصوصاً ایرانیان) در طول قرنها به انگیزه دینی در مورد آن انجام دادهاند! با وجود این، تعدادی از ساختارهای جمله و عبارت ...
بیشتر
زبانها از نظر قدرت و ضعف و رسایی و نارسایی در بیان مطلب درجات مختلفی دارند که قویترین یا از جمله قویترین آنها زبان عربی (العربیه الفصحی) است؛ بهبرکت تحقیقات و کارهای زیادی که مسلمانان از همه اقوام (مخصوصاً ایرانیان) در طول قرنها به انگیزه دینی در مورد آن انجام دادهاند! با وجود این، تعدادی از ساختارهای جمله و عبارت در زبان فارسی بسیار رساتر و قویتر است نسبت به آنچه مربوط به زبان عربی است که در مقاله حاضر برای نخستین بار به هجده مورد از مهمترین آنها پرداخته شده است: اَستن – اضافه و توصیف- توصیف (شبه جمله)- جمله فعلیه – حال (شبه جمله)- دعا – شرط – ضمیر اشاره - ضمیر مشترک – عدد – فعل مجهول – متعدی و لازم – مسند غیر فعلی – مصدر – مفعولبه – موصول – نسبت – یاء وحدت و نکره.
ناهید نصیحت؛ کبری روشنفکر؛ خلیل پروینی؛ فرامرز میرزایی
دوره 9، شماره 28 ، آذر 1392، ، صفحه 87-108
چکیده
چکیده:
بنابر نظریهی «معناشناسیِ روایتِ» گریماس، از طریق برش متن، معنا به دست میآید. در این فرایند معناسازی، کنش و شَوِش، بهعنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکلگیری گفتمان و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و نیز حالتهای پس از تغییر میشوند. کنش، نظامهای گفتمانی هوشمند، و شَوِش، نظامهای گفتمانی احساسی را ...
بیشتر
چکیده:
بنابر نظریهی «معناشناسیِ روایتِ» گریماس، از طریق برش متن، معنا به دست میآید. در این فرایند معناسازی، کنش و شَوِش، بهعنوان عوامل گفتمانی مهم، باعث شکلگیری گفتمان و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و نیز حالتهای پس از تغییر میشوند. کنش، نظامهای گفتمانی هوشمند، و شَوِش، نظامهای گفتمانی احساسی را بهوجود میآورد. داستان پایداری «حبلٌ کالورید»، قابلیت مطالعه از دیدگاه نشانهمعناشناسی نوین را دارد. در این گفتمان پویا، ابوهانی، شخصیت اصلی داستان، به دنبال تغییر وضعیت روحی خویش است. این تغییر، ناخودآگاه و توسط جوانان مبارز، در بستر زمانی و مکانی ویژه رخ میدهد. احساس و ادراک، بهویژه حس شنیداری، این فرایند شَوِشی را شکل میدهند. از سوی دیگر، گاهی کنش، گونههای شَوِشی داستان را بهوجود میآورد و گاهی هم شَوِش، کنشزا میشود. در حبلٌ کالورید، نظامهای گفتمانی هوشمند و حسی ـ ادراکی در تعامل هستند و گونههای مختلف نشانهمعناشناختی را بهوجود آوردهاند؛ اما گفتمان غالب، گفتمان احساسی است. از دیدگاه موضوعی، چون حبلٌ کالورید بهعنوان داستان پایداری، اخلاقمحور و ارزشمدار محسوب میشود، گفتمان مراممدار دارد.
بدین ترتیب هدف این مقاله، مطالعهی فرایند معناشناسی داستان و ویژگیهای روایی آن است تا سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکلگیری معنا را بهدست آورد.
ادبی
مجتبی کریمی؛ محمد خاقانی اصفهانی؛ مهدی عابدی
دوره 12، شماره 39 ، شهریور 1395، ، صفحه 87-108
چکیده
ابن وردی با وجود شاعران منتقد در دوره خود، پرچمدار شعر نقد اجتماعی در منطقه حلب به شمار می رود؛ زیرا وی با دقت بسیار توانست عیوب، مشکلات و نقص های رایج در جامعه خود را برای ما ترسیم نماید؛ هر چند عمیقاً از آنها تأثیر پذیرفتهاست. اشعار متعدد ابن وردی که بیانگر احساسات و بالابرندة صدای نقد واصلاح اوست، از پیامدها و نتایج اهمیت اوضاع ...
بیشتر
ابن وردی با وجود شاعران منتقد در دوره خود، پرچمدار شعر نقد اجتماعی در منطقه حلب به شمار می رود؛ زیرا وی با دقت بسیار توانست عیوب، مشکلات و نقص های رایج در جامعه خود را برای ما ترسیم نماید؛ هر چند عمیقاً از آنها تأثیر پذیرفتهاست. اشعار متعدد ابن وردی که بیانگر احساسات و بالابرندة صدای نقد واصلاح اوست، از پیامدها و نتایج اهمیت اوضاع اجتماعی در دیدگاه ابن وردی است. نقد ابن وردی بر سلب فضیلتها و رواج بدیها و رذائل رو به عامه مردم دارد؛ هجای ابن وردی آن اندازه که به صفات بد و ناپسند افراد هجوشده روی آورده، به فطرت یا ماهیت آنان اهتمام نورزیدهاست؛ بررسی اشعار اجتماعی ابن وردی حاکی از این است که جامعة عصر مملوکی در کمتر چیزی توازن و اعتدال داشتهاست. جامعه از یک طرف در منجلاب بیبندوباری و فساد فرو رفته بود و از طرف دیگر افراط در تصوف موجب انحراف از دین صحیح و درست شده بود. در این مقاله برخی از اشعار ابن وردی همچون شکایت از ظلم و بیداد حاکمان، بلاها و مصیبتهای واردشده بر جامعه و پیامدهای آن را نقد و بررسی کردهایم. این تحقیق به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر اشعار ابن وردی و تحلیل نقد مضامین اجتماعی آن به انجام رسیدهاست.
علی اصغر قهرمانی مقبل؛ Fatemeh Nemati
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 87-108
چکیده
لم یشغل اللغویّین أیّ صوت من الأصوات بمقدار ما شغلهم صوت الضاد منذ القدیم إلى الیوم. فقد اتّفق اللغویّون أنّ الضاد تختصّ باللغة العربیّة، فلذلک سُمّیت العربیّة بلغة الضاد، إذ لا نجد الضاد فی اللغات السامیّة الأخرى بحیث تقابل الضاد فیها صاداً وعیناً وقافاً. السؤال الأساسی المطروح فی هذه الدراسة هو کالتالی: لماذا تحوّل صوت الضاد ...
بیشتر
لم یشغل اللغویّین أیّ صوت من الأصوات بمقدار ما شغلهم صوت الضاد منذ القدیم إلى الیوم. فقد اتّفق اللغویّون أنّ الضاد تختصّ باللغة العربیّة، فلذلک سُمّیت العربیّة بلغة الضاد، إذ لا نجد الضاد فی اللغات السامیّة الأخرى بحیث تقابل الضاد فیها صاداً وعیناً وقافاً. السؤال الأساسی المطروح فی هذه الدراسة هو کالتالی: لماذا تحوّل صوت الضاد فی الفارسیّة إلى الدال والزای والذال؟ أمّا بالنسبة إلى منهج العمل، فمع أنّ العربیّة تنتمی إلى اللغات السامیّة، والفارسیّة إلى اللغات الهندیّة الأروبیّة؛ أی أنّهما من فصیلتین مختلفتین، بسبب التبادل التاریخی بین العربیّة والفارسیّة یمکن إدراج هذه الدراسة ضمن الدراسات اللغویّة المقارنة الّتی ترکّز على الصوتیّات المقارنة. فبناءً على المباحث الواردة فی مجال التبادل التاریخی بین العربیّة والفارسیّة یمکننا القول إنّ الضاد طرقت طرقاً مختلفة فی الفارسیّة؛ إذ تدلّ بعض الشواهد أنّ الفرس لفظوا المفردات ذات الضاد (والظاء) الدخیلة فی الفارسیّة بشکل الدال. کذلک یُحتمل أنّ الضاد فی بعض المفردات تحوّلت إلى الذال فی الفارسیّة، وبما أنّ الذال الفارسیّة تحوّلت فیما بعد إلى الزای فلفظت الضاد زایاً. وأخیراً تحوّلت الضاد إلى الزای مباشرةً لأنّ الضاد فیها الإشمام بالزای على قول ابن الجزری؛ الظاهرة الّتی شاعت الیوم عند الفرس.
محمد خاقانی؛ محمدجواد لیاقت دار؛ طوبی اکیزه خو
دوره 2، شماره 5 ، تیر 1385، ، صفحه 89-108
چکیده
از هنگام ورود اسلام به ایران، زبان عربی همواره در کشورمان، محترم، مورد توجه و بهترین ابزار انتقال علم بوده است. پس از انقلاب اسلامی، اصل 16 قانون اساسی بر دست اندرکاران آموزش و پرورش تکلیف کرد که امکانات آموزش این زبان را فراهم آورند. ولی کاهش منزلت زبان عربی در جامعه و در نتیجه، کاهش علاقه و اهتمام دانش آموزان و دانشجویان به آن ...
بیشتر
از هنگام ورود اسلام به ایران، زبان عربی همواره در کشورمان، محترم، مورد توجه و بهترین ابزار انتقال علم بوده است. پس از انقلاب اسلامی، اصل 16 قانون اساسی بر دست اندرکاران آموزش و پرورش تکلیف کرد که امکانات آموزش این زبان را فراهم آورند. ولی کاهش منزلت زبان عربی در جامعه و در نتیجه، کاهش علاقه و اهتمام دانش آموزان و دانشجویان به آن نشان می دهد که تاریخ پربار و الزام قانونی برای ایجاد زمینه مساعد آموزش زبان دوم کافی نیست. در بررسی علل کم علاقگی دانش آموزان به زبان و درس عربی، تاثیر هر یک از عوامل «محتوای کتابهای درسی»، «دانش تخصصی دبیران» و «مهارت های حرفه ای دبیران» را ارزیابی کرده و توصیه هایی برای بالابردن کیفیت آموزش و ایجاد علاقه و انگیزه بیشتر در دانش آموزان ارایه داده ایم.
مجید صالحبک؛ یسرا شادمان
دوره 10، شماره 30 ، تیر 1393، ، صفحه 89-107
چکیده
از جریانهای ادبی شکلگرفته در خارج از سرزمینهای عرب میتوان به ادب اندلس و مهجر اشاره کرد؛ این دو جریان که یکی به سدههای هشتم تا پانزدهم میلادی و دیگری به اواخر قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم مربوط است، موجب تحولاتی در قالب و درونمایههای شعر عربی شدهاند. اگرچه پارهای از این تحولات مانند بهکارگیری ...
بیشتر
از جریانهای ادبی شکلگرفته در خارج از سرزمینهای عرب میتوان به ادب اندلس و مهجر اشاره کرد؛ این دو جریان که یکی به سدههای هشتم تا پانزدهم میلادی و دیگری به اواخر قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم مربوط است، موجب تحولاتی در قالب و درونمایههای شعر عربی شدهاند. اگرچه پارهای از این تحولات مانند بهکارگیری واژگان ساده، آشنا و آهنگین و یا خروج از قالبهای شعری قدیم عرب، میان دو جریان مشترک است؛ درعینحال، تفاوتهایی نیز میان آنها وجود دارد؛ بهعنوان نمونه در شعر مهجر برخلاف شعر اندلس، گرایشهای فلسفی و تأمل در نفس انسان و حقایق هستی را شاهد هستیم. حال آنکه شهر اندلس از چنین عمق و ژرفنگریای برخوردار نیست. درمجموع میتوان گفت نوآوریهای شعرای مهجر، بهویژه مهجر شمالی، عمیقتر و تأثیرگذارتر است. هرچند در این امر، فضل تقدّم با اندلسیان است.
حمیدرضا مشایخی؛ محمود دهنوی؛ نوشین صادقی میانرودی
دوره 10، شماره 31 ، شهریور 1393، ، صفحه 89-116
چکیده
یتناول النقد المثالی أو النقد الأسطوری دراسة اللاوعی الجمعی فی الإنسان.هذا النقد الجدید المأخوذ من آراء کارل یونغ یقدم لنفسیة الإنسان خمسة النماذج الأصلیة المدعاة بالظل، والقناع، وأنیما، وأنیموس والنفس. فالقناع والظل من بینها لهما دور هام فی إکمال الشخصیة فی الإنسان. ویشترک الناس ولاسیما الشعراء فی هذه المثل القدیمة وهی تتجلّی ...
بیشتر
یتناول النقد المثالی أو النقد الأسطوری دراسة اللاوعی الجمعی فی الإنسان.هذا النقد الجدید المأخوذ من آراء کارل یونغ یقدم لنفسیة الإنسان خمسة النماذج الأصلیة المدعاة بالظل، والقناع، وأنیما، وأنیموس والنفس. فالقناع والظل من بینها لهما دور هام فی إکمال الشخصیة فی الإنسان. ویشترک الناس ولاسیما الشعراء فی هذه المثل القدیمة وهی تتجلّی فی الشعر أکثر موضوعیا. بناء علی توافق هذه المثل: الظل والقناع فی اشعار نازک الملائکة یبحث المقال عن هذین النموذجین فی أشعارها علی وجه التحلیل والتوصیف حتی یظهر ما هو القناع والظل فی شعرها وکیف استعملا نظراً للظروف؟ فنتائج الدراسة تشیر إلی أن نازک تختار الشر والإثم والطمع والسرقة ظلا وتجعل صفاتٍ کالزهد والرحمة والإیمان نقابا علی شخصیة الإنسان للحضور فی المجتمع وتصنع من الشخصیات الأسطوریة والاجتماعیة کتاییس والعبد قناعا لإبراز اعتقاداتها معتمدةً على القناع المستعمل فی الأدب طبقا لآراء یونغ. وتستخدم ضمیر المتکلم وتتّحد مع الشخصیات القناعیة ثم تبتعد عنها وتظهر نفسیتها فی النهایة.
علی رفیعی؛ سیّد حسین سیّدی
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، ، صفحه 89-105
چکیده
«ایثار» بهعنوان بالاترین مرتبهی ایمان، از نظر معنای لغوی و اصطلاحی، گسترهی وسیعی دارد؛ اما دامنهی معنایی این واژه در عرف عام، بهقدری محدود شده که بیشتر در معنای اصطلاحی «بخشش و فداکاری» آشکار شده است. در این پژوهش، ضمن ریشهیابی و تعیین معنای وضعی واژهی ایثار براساس منابع لغوی، به کشف لایههای معنایی آن در آیات ...
بیشتر
«ایثار» بهعنوان بالاترین مرتبهی ایمان، از نظر معنای لغوی و اصطلاحی، گسترهی وسیعی دارد؛ اما دامنهی معنایی این واژه در عرف عام، بهقدری محدود شده که بیشتر در معنای اصطلاحی «بخشش و فداکاری» آشکار شده است. در این پژوهش، ضمن ریشهیابی و تعیین معنای وضعی واژهی ایثار براساس منابع لغوی، به کشف لایههای معنایی آن در آیات قرآنی پرداخته و کاربرد آن در مقطع زمانی قبل و بعد از اسلام، مقایسه میشود؛ سپس جایگاه و ارتباط معنایی آن در قرآن، با عنایت به حوزههای معنایی آن، بررسی میشود. بدین منظور، مطالب تحت عنوان «معناشناسی تاریخی و توصیفی» و با روش «توصیفی- تحلیلی» بیان شده است. معنای لغوی آن، شامل هرگونه برتریدادن و مقدّمداشتن، اعم از ایثار مثبت و منفی میشود. قبل از اسلام، معنای اصطلاحی آن بیش از معنای لغوی، رایج بوده و بیشتر به انگیزههای فردی و قبیلهای محدود میشد؛ اما آیات قرآنی، آن را در خدمت اهداف دین جدید قرار داد و به آن، نیّت و انگیزهی الهی بخشید. درخصوص بافت قرآن کریم، این واژه با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، با بسیاری از مفاهیم اخلاقی و دینی، ارتباط معنایی پیدا میکند: در معنای اصطلاحی با مفاهیمی مانند «احسان، إطعام، انفاق و شهادت»؛ و در تقابل معنایی با واژههایی مانند «بخل، شُحّ، قَتور و ضَنین»؛ و در هممعنایی نسبی با کلمات «إختیار، تفضیل، إصطفاء و إجتباء»؛ که در یک حوزهی معنایی قرار میگیرند.