سید محمد رضی مصطفوی نیا؛ امیر صالح معصومی
دوره 8، شماره 21 ، بهمن 1390، ، صفحه 41-60
چکیده
دو زبان عربی و عبری از خانواده زبانهای سامی هستند که ریشههای مشترک واژگانی و نحوی بسیاری با هم دارند. مطالعه تطبیقی ساختار دستوری و واژگانی هریک از این دو زبان، ما را در فهم بهتر و عمیقتر آنها یاری میرساند. یکی از مسائل مورد مناقشه در نحو عربی، حرف تعریف «ال» است که از آن به «لام التعریف» تعبیر میکنند. نحویان ...
بیشتر
دو زبان عربی و عبری از خانواده زبانهای سامی هستند که ریشههای مشترک واژگانی و نحوی بسیاری با هم دارند. مطالعه تطبیقی ساختار دستوری و واژگانی هریک از این دو زبان، ما را در فهم بهتر و عمیقتر آنها یاری میرساند. یکی از مسائل مورد مناقشه در نحو عربی، حرف تعریف «ال» است که از آن به «لام التعریف» تعبیر میکنند. نحویان درباره ساختار این حرف اتفاق نظر ندارند و در این مورد که آیا باید هر دو حرف «الف و لام» را حرفهای اصلی تشکیل دهنده این کلمه دانست یا تنها یکی از آن دو اصلی است و دیگری زائد، اختلاف نظر دارند. نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با بررسی تطبیقی بین حرف تعریف عربی «ال» و معادل عبری آن یعنی «הַל» (/hal/) به تصویر صحیحی از ساختار این حرف دست یابد و در خصوص زیادت و عدم زیادت الف و لام به نتیجه قابل اعتمادی برسد..
شاکر عامری
دوره 5، شماره 12 ، مهر 1388، ، صفحه 41-54
چکیده
از نظر جنسیت در زبان عربی دو نگرش به ماهیت اشیاء وجود دارد: نگرش اول عام و کلّی است، و در نگرش دوم، آنها به دو دسته تقسیم میشوند: مذکر و مؤنث. مذکر خالی از نشانه است، اما مؤنث دارای نشانه میباشد، در نتیجه در زبان عربی اشیاء دارای سه شکل هستند: صیغه عام یا کلی که شامل مذکر ومؤنث و خالی از نشانه است؛ دوم: صیغه مؤنث (با نشانههای ...
بیشتر
از نظر جنسیت در زبان عربی دو نگرش به ماهیت اشیاء وجود دارد: نگرش اول عام و کلّی است، و در نگرش دوم، آنها به دو دسته تقسیم میشوند: مذکر و مؤنث. مذکر خالی از نشانه است، اما مؤنث دارای نشانه میباشد، در نتیجه در زبان عربی اشیاء دارای سه شکل هستند: صیغه عام یا کلی که شامل مذکر ومؤنث و خالی از نشانه است؛ دوم: صیغه مؤنث (با نشانههای تأنیث)، و سوم، صیغه مخصوص مذکر (بدون نشانه). به دیگرعبارت، مذکّر از صیغه عموم که خالی از نشانه است استفاده میکند، ولی باید قرائنی لفظی یا معنوی و یا سیاقی، که گواهی دهند منظور صیغه مذکر است نه صیغه عموم، باشد، در غیر این صورت صیغه عموم، منظور میگردد.
علاوه بر حالت اول (مشترک بودن مذکر و مؤنث)، دو حالت دیگر استفاده از صیغه عموم وجود دارد. یکی کلمات مبهم که جنس آنها قبل از به کارگیری در جمله آشکار نمیشود، مانند کلمه شیء یا اعداد. و دیگری کلماتی که جنس مشخصی ندارند، مانند ابلیس، شیطان، جن، جبرئیل، عزرائیل، میکائیل و خداوند تبارک و تعالی، یا به عبارتی دیگر (ما فوق جنسیت). نتیجه اینکه صیغه عموم در عربی سه حالت دارد: اول دربرگیرنده مذکر و مؤنث به طور مشترک؛ دوم عدم وضوح هیچ یک از آن دو (مذکر و مؤنث)، و سوم کلماتی که فوق جنسیت هستند.
شاکر عابری؛ علی ضیغمی
دوره 3، شماره 8 ، آذر 1386، ، صفحه 41-62
چکیده
در زبان عربی، قبل از نزول قرآن کریم، لهجههای متعددی از جمله لهجههای قریش، ربیعه، هوازن، قیس، ضبّه و بهراء وجود داشته است. بهطور کلی، لهجههای پیشین را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: لهجه تمیمی یا دسته شرقی، و لهجه حجازی یا دسته غربی که هر یک از آنها دارای ویژگیهای خاص خودند. لهجه عراقی با لهجه تمیم مشترکات زیادی دارد ...
بیشتر
در زبان عربی، قبل از نزول قرآن کریم، لهجههای متعددی از جمله لهجههای قریش، ربیعه، هوازن، قیس، ضبّه و بهراء وجود داشته است. بهطور کلی، لهجههای پیشین را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: لهجه تمیمی یا دسته شرقی، و لهجه حجازی یا دسته غربی که هر یک از آنها دارای ویژگیهای خاص خودند. لهجه عراقی با لهجه تمیم مشترکات زیادی دارد اما این لهجه در قرنهای اخیر تأثیرات زیادی از زبانهای ترکی، فارسی و انگلیسی پذیرفته و واژههای زیادی با ریشههای ترکی، فارسی و انگلیسی در آن دیده میشود. ما، در لهجه عراقی، سه روش شمالی و وسط و جنوبی را میتوانیم ببینیم که این مقاله روش اخیر را از لحاظ ویژگیهای صوتی یا زبانشناسی (آواهای تشکیل دهنده واژهها و تغیراتی که در این زمینه رخ داده است) و ویژگیهای صرفی (تغییرات ساختاری یا شکلی در برخی از واژهها اعم از اسم یا فعل یا حرف) و ویژگیهای نحوی (ترکیبها، عبارتها وجملهها و رابطه واژهها با همدیگر) مورد بحث و بررسی قرار میدهد. لهجه عراقی، همانند دیگر لهجهها در جهان، دارای تنوّع مکانی است؛ بدین معنی که روش تلفّظ آن طبق جاهای سکونت افراد متفاوت است.
شهریار نیازی؛ عبداللّه حسینی
دوره 3، شماره 7 ، مرداد 1386، ، صفحه 41-62
چکیده
تموز یا دوموزی یکی از خدایان اساطیری میان رودانی است که نماد باروری، شکوفایی و خیزش بوده است. چکامه سرایان معاصر عراق و سوریه برآنند تا با بهکارگیری چنین نمادی در برابر ناکامیهای سیاسی و اوضاع نابسامان کشورهای عربی به اعتراض برخیزند و با اشاره به عظمت و شکوه گذشته دو سرزمین و نمادهای خیزش آن، از زمانهای دور خود یاد کنند. ...
بیشتر
تموز یا دوموزی یکی از خدایان اساطیری میان رودانی است که نماد باروری، شکوفایی و خیزش بوده است. چکامه سرایان معاصر عراق و سوریه برآنند تا با بهکارگیری چنین نمادی در برابر ناکامیهای سیاسی و اوضاع نابسامان کشورهای عربی به اعتراض برخیزند و با اشاره به عظمت و شکوه گذشته دو سرزمین و نمادهای خیزش آن، از زمانهای دور خود یاد کنند. مقاله پیش رو پژوهشی است که به بررسی کارکردها و جنبههای گوناگون این خدای اساطیری در آثار مشاهیر شعر نو در عراق و سوریه میپردازد و از طریق کاوش در چکامههای آنان، اندیشههای انقلابی و ملیگرایانه هریک را بازتاب میدهد؛ اندیشهای که با بهکارگیری شخصیت نمادین تموز، خواستار قیامی مردمی و فراگیر در برابر اهریمن ظلم و فساد و تباهی است، در لابهلای خطوط این پژوهش، نگارندگان تلاش میکنند وجه اشتراک این پیشگامان را در ارائه تصویر «سرزمین خراب» از جهان امروز عرب روشن سازند؛ تصویری که بیش از هر چیز متأثر از اندیشههای غربی بهویژه سروده «سرزمین خراب» تیاسالیوت است و در سروده تموزی «أنشودةالمطر» سیاب به نقطه اوج خود میرسد. در این مقاله همچنین تلاش بر آن است تا آرمانشهر ذهنی چکامه سرایان عرب را که با جلوههای گوناگون اسطوره تموز مرتبط است، برای درک عمیقتر این پدیده، به خوانندگان بشناسانیم.
نسرین الدّهنی
دوره 10، شماره 30 ، تیر 1393، ، صفحه 41-59
چکیده
حاول البحث أن یقدّم نبذة عن حرکة استقبال شعر الشّاعرة الإیرانیّة المعاصرة فروغ فرّخزاد (1935م-1966م)، وأن یبیّن مدى الاهتمام الّذی حظی به شعر هذه الشّاعرة فی الوطن العربیّ، إذ یکاد النّقّاد الإیرانیّون یجمعون على أنّ شعرها وحده نموذج واضح لتحوّل الشّعر الإیرانیّ المعاصر من الشّکل التّقلیدیّ إلى التّحدیث والشّعر الحرّ، إضافة إلى أنّ ...
بیشتر
حاول البحث أن یقدّم نبذة عن حرکة استقبال شعر الشّاعرة الإیرانیّة المعاصرة فروغ فرّخزاد (1935م-1966م)، وأن یبیّن مدى الاهتمام الّذی حظی به شعر هذه الشّاعرة فی الوطن العربیّ، إذ یکاد النّقّاد الإیرانیّون یجمعون على أنّ شعرها وحده نموذج واضح لتحوّل الشّعر الإیرانیّ المعاصر من الشّکل التّقلیدیّ إلى التّحدیث والشّعر الحرّ، إضافة إلى أنّ قصائدها من أفضل القصائد الإیرانیّة المعاصرة. وقد أوضح البحث سمات شعرها المتمثّلة فی بساطة الألفاظ، ومباشرتها، وسلاستها، وروحانیّتها، وکثرة الإیحاء، وغزارة الإحساس، وتداعی الخواطر والزّمن، وتکرار الألفاظ وتوظیفها فی عبارات وتراکیب جدیدة مبتکرة، إضافة إلى کثرة الرّموز وتنوّع دلالاتها، وغزارة الصّور والاستعارات والتّشبیهات. ثمّ رصد البحث موضوعات هذا الشّعر الّتی تنوّعت بین الحدیث عن: المعشوق، والعشق، والموت، والزّوال، والفَناء عدا عن الیأس، وانعدام الأمل، والتّشاؤم، إضافة إلى تذکّر الماضی الجمیل، والحنین إلى الحیاة العائلیّة ودفئها، إضافة إلى نقد المجتمع وعاداته وتقالیده. ثم انتقل إلى الحدیث عن ألوان التّرجمات العربیّة لشعر فروغ فرّخزاد؛ وعرض لخیارات المترجمین فبیّن الأسباب الّتی جعلتهم ینقلون کثیراً من قصائد هذه الشّاعرة إلى العربیّة، وأسباب ترکیزهم على قصائد بعینها، ودواعی تکرار ترجمة بعض النّصوص من قبل المترجم نفسه ومن قبل مترجمین مختلفین، ثمّ درس البحث التّرجمات المختلفة لمقطع من شعر "لنؤمن ببدایة الفصل البارد" تلک القصیدة الّتی کانت أکثر شعر فروغ ترجمة لأهمّیتها، ثم عرض البحث خصائص کلّ ترجمة على حدة، وبیّن نقاط القوّة والضّعف فیها، ودعا إلى مزید من الاهتمام بشعر الشّاعرة فروغ فرّخزاد بشکل یتناسب ومکانتها فی الأدب الفارسیّ المعاصر.
روحاله نصیری
دوره 11، شماره 35 ، شهریور 1394، ، صفحه 41-60
چکیده
موسیقی ـ درونی ـ در هر اثر ادبی، جالب و دلنشین است. به عبارت دیگر ضربآهنگ متون سبب علاقهمندی خواننده به اثر ادبی و ایجاد ارتباط با آن است؛ چراکه با ریتم خود و تنظیم نوسانات موسیقایی با عواطف خواننده، موجب میشود که طبع انسان با آن همراه شود و از شنیدنش به وجد آید. ساختار ریتمیک از ویژگیهای اساسی نهجالبلاغه و به تبع آن از ویژگیهای ...
بیشتر
موسیقی ـ درونی ـ در هر اثر ادبی، جالب و دلنشین است. به عبارت دیگر ضربآهنگ متون سبب علاقهمندی خواننده به اثر ادبی و ایجاد ارتباط با آن است؛ چراکه با ریتم خود و تنظیم نوسانات موسیقایی با عواطف خواننده، موجب میشود که طبع انسان با آن همراه شود و از شنیدنش به وجد آید. ساختار ریتمیک از ویژگیهای اساسی نهجالبلاغه و به تبع آن از ویژگیهای اصلی خطبه «شقشقیه» و خطبه «آفرینش طاووس» است؛ چراکه شیرینی خاصی به این دو خطبه داده و آن دو را خواندنی، شنیدنی و بدیع کردهاست. امام علی (ع) در این دو خطبه به همان میزانی که به معنا اهمیت دادهاند، به ضربآهنگ نیز توجه داشتهاند. به همین دلیل در این دو خطبه کلمات را به گونهای انتخاب کرده که موسیقی متناسبی با فضای خطبه ایجاد کنند.
در این مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، به مطالعة ضربآهنگ صوتی در این دو خطبه میپردازیم. در همین راستا و به صورت خاص تأثیر صوت در تولید ریتم متناسب با فضا و معنا را تحلیل و بررسی میکنیم. با توجه به اینکه ضربآهنگ صوتی از صوت حروف و حرکات در کلمه، چینش کلمات، صداهای کوتاه و کشیده، و توازن و تقارن جملهها پدید میآید، درصدد برآمدیم که تأثیر این عوامل را در تولید ضربآهنگ صوتیِ هر دو خطبه به صورت مبسوط مورد مداقه قرار دهیم.
ادبی
hajar elhaee sahar؛ javad salehi؛ hamid ahmadian؛ ashoorghelich paseh
دوره 13، شماره 43 ، شهریور 1396، ، صفحه 41-64
چکیده
شعر کودک بخش اساسی ادبیات کودک را تشکیل میدهد و زمینه را برای رشد مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی و شکوفایی ذوق هنری آنان فراهم میسازد. این نوع شعر به علت سادگی زبان، سادگی تصاویر شعری و ریتمیک و احساسی بودن تأثیر قابلتوجهی بر روی کودکان میگذارد؛ بر همین اساس باید با سطح رشد ذهنی و معیارهاى دنیای کودکان ...
بیشتر
شعر کودک بخش اساسی ادبیات کودک را تشکیل میدهد و زمینه را برای رشد مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان و پرورش استعدادهای ذهنی و شکوفایی ذوق هنری آنان فراهم میسازد. این نوع شعر به علت سادگی زبان، سادگی تصاویر شعری و ریتمیک و احساسی بودن تأثیر قابلتوجهی بر روی کودکان میگذارد؛ بر همین اساس باید با سطح رشد ذهنی و معیارهاى دنیای کودکان و سن و سال آنها تناسب داشته باشد و محتوا و مضامین آن برآمده از دایرة محسوسات زندگی کودک با هدف اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی و دینی باشد. این مقاله، به صورت تطبیقی، مضامین تربیتی سرودهای کودکان را در شعر عبدالقادر السائحی شاعر معاصر الجزایر، و مصطفی رحماندوست، مورد بررسی قرار میدهد. نتایج نشان میدهد یکی از مهمترین اهداف این دو شاعر این است که شعر کودک را به عنوان سازوکاری برای تعلیم و تربیت به کار ببرند، و مضامین و موضوعات را از محیط پیرامون کودکان بگیرند. هدف آنها در بهکارگیری این مضامین، محقق ساختن ارزشهای والای جامعة خویش برای کودکان است.
ادبی
کریم امیرى؛ محمد جواد پورعابد
دوره 15، شماره 50 ، خرداد 1398، ، صفحه 41-60
چکیده
رمانهای عراقی منتشرشدة پسا 2003م از فضایی بهرهمند شدند که به چالشهای ناشی از پیدایش انواع خشونت از قبیل کشتن آدمها بر اساس قومیت میپردازد. بر این اساس رماننویس عراقی، سعد محمدرحیم، شاهکار خود «مقتل بائع الکتب» (داستان کشتن کتابفروش) را به صحنه آورد، و به دو عنصر شخصیت و مکان در آن جایگاهی برجسته بخشید و میان آن ...
بیشتر
رمانهای عراقی منتشرشدة پسا 2003م از فضایی بهرهمند شدند که به چالشهای ناشی از پیدایش انواع خشونت از قبیل کشتن آدمها بر اساس قومیت میپردازد. بر این اساس رماننویس عراقی، سعد محمدرحیم، شاهکار خود «مقتل بائع الکتب» (داستان کشتن کتابفروش) را به صحنه آورد، و به دو عنصر شخصیت و مکان در آن جایگاهی برجسته بخشید و میان آن دو رابطة همآوایی پیوسته برقرار نمود تا رمانش بتواند بسان یک تابلوی پانورامایی قشری از عراق پسا تغییر و گوشهای از رنجهای انسان و مکان ناشی از رهآورد اشغال را بازنمایی کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی میکوشد بر شخصیت اصلی این رمان تمرکز نماید تا از ظرافتهای هنری بهکاررفته در پردازش و گره زدن آن به مکان متغیّر پرده بردارد. چون شرححال وی بخش عمدة رمان را تشکیل میدهد، سیرهای نام گرفت. مکان نیز متغیّر نامیده شد؛ زیرا شرایط حاضر بر آن تأثیر گذاشته و چهرهاش را تغییر دادهاست. بررسی نشان میدهد که رماننویس برای پردازش شخصیت جنجالی «محمود المرزوق» و گرهزدن آن به مکان از تکنیکهای هنری بهره میگیرد، المرزوق شخصیت اصلی و همهجانبة رمان است که در مکانهای متغیر بهویژه (باز/ بسته) حاضر میشود، با آنها رابطه برقرار میکند، بهطور تکاملیافته با آنها حاضر و همراه میگردد، و با تغییر شمایل آنها خود نیز دگرگون میشود.
ادبی
علی کواری؛ نرگس گنجی؛ محمد رحیمی خویگانی
دوره 14، شماره 49 ، اسفند 1397، ، صفحه 41-60
چکیده
با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی ...
بیشتر
با توجه به اهمیت و جایگاه ترجمة شفاهی و کاستی در این نوع از مطالعات ترجمه، این پژوهش به دنبال شناسایی تکنیکهایی است که مترجمان شفاهی در محافل رسانهای به کار میگیرند. این مطالعه با تکیه بر نظریههای نوپدید علم ترجمه، بهویژه نظریة وینی و داربلنت انجام شدهاست. جامعة آماری پژوهش شامل 360 دقیقه فایل صوتی و 20 مصاحبه با مسئولان دولتی طراز اول ایران است که در شبکة العالم توسط پنج مترجم به صورت همزمان از فارسی به عربی ترجمه شدهاست. برای تعیین نوع تکنیکهای بهکارگرفتهشده، به صورت نمونهگیری تصادفی، 24 دقیقه از این مصاحبهها انتخاب شدهاست.
نتایج بهدستآمده گویای آن است که تکنیکهای ترجمة شفاهی همانند نوع کتبی آن بوده و فقط ازلحاظ کمّیت با هم متفاوتند و تکنیکهای ترجمة تحتاللفظی عبارتند از: جابهجایی، تغییر، گرتهبرداری، وامگیری، معادلسازی، و اقتباس که به ترتیب، بیشترین کاربرد را نزد مترجمان شفاهی داشتهاند.
عیسی متقی زاده؛ هادی نظری منظم؛ طاهره خان آبادی؛ سید رضا موسوی
دوره 15، شماره 52 ، آذر 1398، ، صفحه 41-62
چکیده
. پژوهش حاضر کوشیدهاست با بررسی مشکلات عربیآموزان فارسیزبان در بهکارگیری واژگان مشترک زبانهای فارسی و عربی، به استانداردهایی در زمینة کیفیت گزینش واژگان مشترک و روش تدریس آن دست یابد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و پیمایشی است و ابزار مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامۀ محققساخته است که بین (35) تن از استادان زبان و ...
بیشتر
. پژوهش حاضر کوشیدهاست با بررسی مشکلات عربیآموزان فارسیزبان در بهکارگیری واژگان مشترک زبانهای فارسی و عربی، به استانداردهایی در زمینة کیفیت گزینش واژگان مشترک و روش تدریس آن دست یابد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و پیمایشی است و ابزار مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامۀ محققساخته است که بین (35) تن از استادان زبان و ادبیات عربی دانشگاههای کشور توزیع شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد که در گزینش واژگان، هر یک از سه معیار 1) سطح زبانی، 2) نیاز زبانی و علاقه، 3) هدف از تدریس زبان، به یک اندازه اهمیت دارند؛ همچنین واژگان عربیای که در زبان فارسی کاربرد دارند، واژگان مشترکی که در دو زبان ظاهر شبیه به هم و معنای متفاوت دارند و نیز واژگان عربیای که در شکل و املا در زبان فارسی دچار تغییر شدهاند، در اولویت گزینش برای تدریس هستند. در روش تدریس واژگان نیز، استفاده از روش تدریس واژه با استفاده از تصویر، روش تحلیل تقابلی واژگان دو زبان و استفاده از رابطۀ معنایی تضاد برای تدریس واژگان مشترک مناسبترند.
زینه عرفتپور
دوره 9، شماره 26 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 43-72
چکیده
الملخّص:
إنَ التصویر الفنی إحدى المیزات الأساسیة فی النص القرآنی، و قد تناول کلّ من علماء الإعجاز البیانی للقرآن فی القرون الماضیة جانباً خاصاً منه، دون أن یستخدموا مصطلحاً کهذا، فقد اهتموا بأبعاد منها کالتناسب اللفظی والتناسب المعنوی و صور الخیال. إلاّ أنّ بعض الأدباء المعاصرین کسّید قطب خطوا خطوات أوسع من هؤلاء العلماء القدامی ...
بیشتر
الملخّص:
إنَ التصویر الفنی إحدى المیزات الأساسیة فی النص القرآنی، و قد تناول کلّ من علماء الإعجاز البیانی للقرآن فی القرون الماضیة جانباً خاصاً منه، دون أن یستخدموا مصطلحاً کهذا، فقد اهتموا بأبعاد منها کالتناسب اللفظی والتناسب المعنوی و صور الخیال. إلاّ أنّ بعض الأدباء المعاصرین کسّید قطب خطوا خطوات أوسع من هؤلاء العلماء القدامی ، وذلک من خلال طرح مصطلح التصویر الفنی، وقد ألقوا الضوء علی أهم عناصر التصویر الفنی کإیقاع المفردات ونظم الآیات والحرکة واللون وغیر ذلک، وقاموا بدراستها فی القرآن الکریم.
فی هذه المقالة نقصد أن ندرس التصویر الفنی للأبرار ومکانهم الأخروی فی سورة الإنسان، وذلک من خلال الجمع بین آراء البلاغیین القدامی و الأدباء المعاصرین خاصةً سیّد قطب واعتماداً علی المنهج الوصفی- التحلیلی، وأن نکشف قدر الإمکان عن جمالیات هذا التصویر بتوظیف أهم عناصره؛ لکی یتمکن المتلقی أن یسبر مفاهیم الآیات المرتبطة بالأبرار فی هذه السورة، ویتحقق الهدف الدینی المقصود فیها من خلال التأکید علی اللمسات البیانیة الإعجازیة فی الکلام الإلهی
سمیه حسنعلیان؛ سیدمحمدرضا ابنالرسول
دوره 9، شماره 27 ، آبان 1392، ، صفحه 43-63
چکیده
با توجه به جایگاه والای معلقات در ادبیات عربی و نقش آن در دانشهای زبانی چون لغت، نحو، و بلاغت عربی، و نیز در بر داشتن بسیاری از واژگان دوره جاهلی شارحان بسیاری به شرح ابیات این چکامهها پرداختهاند که از جمله ایشان ابو جعفر احمد بن محمد نحاس در شرح خود با عنوان «شرح القصائد المشهورات الموسومة بالمعلقات» است. وی در شرح خود ...
بیشتر
با توجه به جایگاه والای معلقات در ادبیات عربی و نقش آن در دانشهای زبانی چون لغت، نحو، و بلاغت عربی، و نیز در بر داشتن بسیاری از واژگان دوره جاهلی شارحان بسیاری به شرح ابیات این چکامهها پرداختهاند که از جمله ایشان ابو جعفر احمد بن محمد نحاس در شرح خود با عنوان «شرح القصائد المشهورات الموسومة بالمعلقات» است. وی در شرح خود به موضوعات مختلفی چون نحو، باغت، معنا، و نقد و .. اشاره داشته است.
از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، روش نحاس را در مواجهه با نحو و اعراب و موضع او را در مسایلی چون تعلیل، و قیاس مورد بررسی قرار داده است.
مهمترین یافتههای تحقیق بیانگر این است که توجه نحاس به نحو و اعراب امری آشکار وغیر قابل اغماض بوده، در مواردی چون: اشاره به مرجع ضمیر، بیان معنای حروف، اشاره به دیدگاه کوفیان و بصریان در مسائل نحوی، مشخص نمودن متعلق ظرف وجارو مجرور، اعراب کلمات و جملات، اشاره به برخی نکات آوایی وتوضیح قاعده نحوی بروز مییابد. نیز وی به مقایسه علل نحوی پرداخته و به قیاس نظر داشته، همان گونه که با استشهاد به آیات قرآنی و شعر عربی به توضیح مطالب نحوی در معلقات پرداخته است.
ادبی
دوره 11، شماره 37 ، اسفند 1394، ، صفحه 43-64
چکیده
حازم قرطاجنی، دیدگاهها و ایدههای گوناگونی پیرامون میراث نقدی و بلاغی عربی دارد که در نقد جدید، خوانشی دوباره و توضیح و تفسیری جدید را میطلبد. این مقاله با هدف بازخوانی نوآوریهای قرطاجنی و ارائة تفسیری تازه از آنها نوشته شدهاست. وی در ساختن اصطلاحات نقدی جدید که در نقد ادبی قدیم وجود نداشته، دستی دارد که از جملة آنها اصطلاحاتی ...
بیشتر
حازم قرطاجنی، دیدگاهها و ایدههای گوناگونی پیرامون میراث نقدی و بلاغی عربی دارد که در نقد جدید، خوانشی دوباره و توضیح و تفسیری جدید را میطلبد. این مقاله با هدف بازخوانی نوآوریهای قرطاجنی و ارائة تفسیری تازه از آنها نوشته شدهاست. وی در ساختن اصطلاحات نقدی جدید که در نقد ادبی قدیم وجود نداشته، دستی دارد که از جملة آنها اصطلاحاتی مانند «الإعتاب، المنزع، التحجیل، التسویم، التغییر، الإحالة، الأرجل، الرکن، السبط والجعده و...» است. اصطلاح «الإحالة»، نحوة ارتباط شاعر با گذشته را نشان میدهد و در حقیقت همان اشارة شاعر به حوادث تاریخی و بررسی وقایع تاریخی است که باعث پیوند میان حال و گذشته میشود که در نقد معاصر عربی، «تناص» یا «استدعاء الشخصیات» نام دارد. حازم قرطاجنی، اولین کسی است که اصطلاح «الأرجل» را وارد علم عروض نمود که منظور از آن، همان مقاطع صوتی است. اصطلاح «الرکن» نیز اصطلاحی عروضی و عبارت از حرف ساکنی است که در قافیه بین دو حرف متحرک قرار میگیرد. وی وزنهای شعری را نیز به دو دستة السبط و الجعد تقسیم نمودهاست: «سبط»، وزنی است که در آن سه متحرک در پی هم بیایند و «جعد»، نیز وزنی است که در آن چهار حرف ساکن در دو جزء و یا سه حرف ساکن در یک جزء در پی هم بیایند. همچنین اصطلاح «منزع» نزد حازم، همان اصطلاح «اسلوب» است که امروزه کاربرد فراوانی دارد. «تسویم» نیز اصطلاح جدیدی است که ناقد اندلسی آن را به معنای حسن مطلع سخن آوردهاست، همانگونه که «تحجیل» را به معنای حسن مقطع به کار بردهاست. بهطورکلی هدف حازم از بهکاربردن این اصطلاحات، افزایش تأثیر در خواننده است و وی با اصطلاحسازی در زمینة نقد ادبی، دایرة فرهنگی زبان عربی را گسترش داده و باعث ترقی و تعالی ذهن عربی شدهاست و با ارائة آرای ارزشمند خود در این حوزه، کمک فراوانی به غنیسازی نقد قدیم عربی نمودهاست.
ادبی
سمیره خسروی
دوره 12، شماره 38 ، خرداد 1395، ، صفحه 43-66
چکیده
مجموعه داستان «مغرب الشمس» حسن برطال، از نوع داستان کوتاهِ کوتاه عربی است و نویسنده، کوشیده تا در آن از تکنیکهای روایت در بهکارگیری ضمایر سهگانه برای بیان درونیات شخصیتهای داستان و روایت ماجراهای اصلی آنها بهره ببرد.
هدف اصلی این تحقیق، بیان توانایی داستان کوتاهِ کوتاه عربی در همراهی با انواع داستان از نظر تحلیل گفتمان ...
بیشتر
مجموعه داستان «مغرب الشمس» حسن برطال، از نوع داستان کوتاهِ کوتاه عربی است و نویسنده، کوشیده تا در آن از تکنیکهای روایت در بهکارگیری ضمایر سهگانه برای بیان درونیات شخصیتهای داستان و روایت ماجراهای اصلی آنها بهره ببرد.
هدف اصلی این تحقیق، بیان توانایی داستان کوتاهِ کوتاه عربی در همراهی با انواع داستان از نظر تحلیل گفتمان روایی و بهکارگیری مهمترین مباحث آن است و سعی دارد تا به این پرسشها پاسخ دهد که: انواع تکنیکهای تحلیل گفتمان از منظر وجهیّت و کانون روایت در داستان کوتاهِ کوتاه کدام است؟ دیدگاهها، ایدئولوژیها، و شخصیتها در آنها به چه صورت مطرح شده و به گروههای مختلف اجتماعی نسبت داده شدهاند؟ و درنهایت، این ایدئولوژیها از چه طریق به مخاطب انتقال یافتهاست؟
این بررسی نشان میدهد که این داستانها با وجود فشردگی در حجم، استقلال موضوعی و اختلاف بیانی، دارای مشترکات بسیاری از منظر شخصیتهای کانونی و دیدگاه روایی حاکم بر فضای داستان هستند. در کنار این مسائل، این نوع داستان منطبق بر دیدگاه روایی ژرار ژنت بوده و درنتیجه میتواند با سایر دیدگاههای روایی نیز هماهنگ باشد.
ادبی
علی نجفی ایوکی؛ صدیقه جعفری نژاد؛ معصومه حسین پور
دوره 13، شماره 42 ، اردیبهشت 1396، ، صفحه 43-64
چکیده
«پسنما» یا «فلشبک» یکی از مهمترین تکنیکهای ادبی است که از سینما وارد عرصة ادبیات شد. این شگرد گرچه در نقد ادبی به نوعی فن جدید به حساب میآید، بااینهمه در متون گذشته به کار گرفته میشدهاست و عامل محوری در گسترش متن و حضور زمانهای مختلف در متن به حساب میآید و موجب رواییشدن متن میگردد. نهجالبلاغه یکی از متونی ...
بیشتر
«پسنما» یا «فلشبک» یکی از مهمترین تکنیکهای ادبی است که از سینما وارد عرصة ادبیات شد. این شگرد گرچه در نقد ادبی به نوعی فن جدید به حساب میآید، بااینهمه در متون گذشته به کار گرفته میشدهاست و عامل محوری در گسترش متن و حضور زمانهای مختلف در متن به حساب میآید و موجب رواییشدن متن میگردد. نهجالبلاغه یکی از متونی است که این تکنیک در آن حضوری فعّال دارد؛ زیرا برخی خطبهها و نامهها شبیه روایت و قصهای است که زمانپریشی در آن حاکم است. بر همین اساس، پژوهش حاضر میکوشد با روشی توصیفی ـ تحلیلی از کارکرد این فن و تأثیر آن بر نُه خطبه و یک نامه از نهجالبلاغه که این شگرد حضوری فعال در آنها دارد، پرده بردارد و تأثیر این فن را در تشویق خواننده و تمایل وی به سمت حوادث پیشآمده بررسی نماید. این امر مهم از طریق پارادوکسِ زمانی انجام میپذیرد که در زمانپریشی ماضی، حال و آینده نمود دارد. این بررسی نشان میدهد که فلشبکهای موجود در نهجالبلاغه سبب انسجام و پیوند متن شده و ضمن اینکه بر جوهرة ادبی آن افزوده، موجب پویایی ذهن مخاطب یا خواننده میگردد. گذشته از آن، فلشبکهای بیرونی بیشترین حضور را در نهجالبلاغه دارند؛ بدین صورت که از رهگذر اطلاعدهی دربارة گذشتة شخصیتها و حوادث دخالت دادهشده، ذهن مخاطب را روشن و او را آگاه میکند.
ادبی
عبدالحسین فقهی؛ صفورا فصیح
دوره 14، شماره 48 ، آذر 1397، ، صفحه 43-58
چکیده
اسطوره یکی از عناصر ادبی پرکاربرد در ادب معاصر عربی است که کمتر دیوان معاصری را میتوان یافت که در آن از اسطوره در قالب ساختارهای اسطورهای یا شخصیتها و نمادها و نقابها استفاده نشده باشد. بهیقین میتوان گفت تحلیل شعر ادبی معاصر عربی بهخصوص اشعار و سرودههای دهههای چهل تا هشتاد بدون شناخت از اسطوره ممکن نیست. علت رواج اسطوره ...
بیشتر
اسطوره یکی از عناصر ادبی پرکاربرد در ادب معاصر عربی است که کمتر دیوان معاصری را میتوان یافت که در آن از اسطوره در قالب ساختارهای اسطورهای یا شخصیتها و نمادها و نقابها استفاده نشده باشد. بهیقین میتوان گفت تحلیل شعر ادبی معاصر عربی بهخصوص اشعار و سرودههای دهههای چهل تا هشتاد بدون شناخت از اسطوره ممکن نیست. علت رواج اسطوره در شعر عربی از یکسو به سانسور حاکم بر جامعه عربی بازمیگردد و از سوی دیگر تحت عنوان غربگرایی قابل تحلیل است. اسطوره در نزد آدونیس و شفیعی کدکنی که هر دو از شاعران بزرگ معاصر ایران و عرب محسوب میشوند، رنگ بومی به خود گرفتهاست. اسطورههای یونانی، فنیقی و آشوری در شعر آدونیس و اسطورههای ملی در شعر شفیعی کدکنی از این رویکرد حکایت میکند؛ اما مذهب و تصوف نزد هر دو شاعر بهخوبی نمایانگر شدهاست. هر دو به حلاج و امام حسین اشاره دارند. آنچه در بُعد مذهبی اسطورههای شعر آدونیس جلوهگر است، حضور حضرت مسیح (ع) است که زبان اسطورهای به خود گرفتهاست و البته شفیعی کدکنی در این زمینه سرودهای همپای آدونیس ندارد. نکته مهم اینکه هر دو شاعر با رویکرد انسانگرایی، توجه جدی به مقولة «انسان کامل» دارند.
ادبی
قیس خزاعل؛ محمود شهبازی؛ قاسم مختاری؛ ابراهیم اناری بزچلویی
دوره 15، شماره 51 ، شهریور 1398، ، صفحه 43-62
چکیده
بیشک ارتباط ساختارى میان عنوان، مطلع و متن قصیده به طور عام مانند ارتباط میان سر با سایر اجزای بدن است. چهبسا مخاطبِ شعر هنگام مراجعه به ساخت و ترکیب عنوان، میتواند پارهای از ابهامات موجود در متن قصیده را از ذهن خود برطرف نماید. پژوهش پیش رو در نظر دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نمونههایی از شعر سیاب و عنوانهای ...
بیشتر
بیشک ارتباط ساختارى میان عنوان، مطلع و متن قصیده به طور عام مانند ارتباط میان سر با سایر اجزای بدن است. چهبسا مخاطبِ شعر هنگام مراجعه به ساخت و ترکیب عنوان، میتواند پارهای از ابهامات موجود در متن قصیده را از ذهن خود برطرف نماید. پژوهش پیش رو در نظر دارد با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر نمونههایی از شعر سیاب و عنوانهای قصیدههای مجموعة «شناشیل ابنة الجلبی» اقدام به خوانش و بررسی ارتباط معنایی قائم میان عنوان و مَطلع نماید. این پژوهش به نتایجی همچون وجود تباین و مغایرت ظاهری کامل میان عنوان و مطلع در ۲۳ قصیده از دیوان مذکور دست یافته که این امر به اثبات یکی از ویژگیهای بارز مدرنیتة ادبی نزد سیاب میانجامد؛ همچنین شعر وی از لحاظ مطلعهای اسمی در مرحلة پایانی شعر و زندگی او دگرگونی و پیشرفت قابل ملاحظهای یافتهاست. در ضمن شروعها و مطلعهای شعری دارای ساختار موسمی (فصلی) در شعر سیاب به پدیدهای آشکارا تبدیل شده که شاعر در ابتدا این ساختار را فقط به عنوان مقدمه و زمینهسازی برای ابراز احساسات و پریشانیها و رنجهای درونی خود به کار میبرده، سپس به کاربرد این ساختار و شروع موسمی رونق بخشیده و آن را از مرحلة زمینهسازی خارج کرده و شروع به مورد خطاب قرار دادن عناصر طبیعت و پدیدههای فصلی به طور مستقیم نموده که این امر را میتوان در قصایدی مانند «سِفر أیوب» مشاهده کرد.
محمد حسین کاکوئی؛ عباس گنجعلی
دوره 15، شماره 53 ، اسفند 1398، ، صفحه 43-62
چکیده
دعای عرفه امام حسین (ع) متنی ادبی است که از شیوههایی بیانی و زیباشناختی مانند تصویر و موسیقی در گونههای مختلفش مثل تکرار، بهرهمند است. هدف مقاله بررسی یکی از شیوههای بیانی یعنی تکنیک تکرار بوده که خود نوعی از موسیقی کلامی درونمتنی و یکی از ارکان تشکیلدهندة ضرباهنگ است؛ لذا درصدد است تا برخی از انواع این تکنیک مانند تکرار ...
بیشتر
دعای عرفه امام حسین (ع) متنی ادبی است که از شیوههایی بیانی و زیباشناختی مانند تصویر و موسیقی در گونههای مختلفش مثل تکرار، بهرهمند است. هدف مقاله بررسی یکی از شیوههای بیانی یعنی تکنیک تکرار بوده که خود نوعی از موسیقی کلامی درونمتنی و یکی از ارکان تشکیلدهندة ضرباهنگ است؛ لذا درصدد است تا برخی از انواع این تکنیک مانند تکرار استهلالی، آغازین، ساده، تراکمی، پایانی، مدوّر، لازمه، مؤکّد، تدریجی و مجاور را در دعای عرفه بکاود و بخشی از زوایای پنهان آن را بازشناسد تا مخاطب هنگام خواندن آن لذت بیشتری ببرد. علت انتخاب این موضوع، این است که تکنیک تکرار بیشتر از دیگر تکنیکها در این دعا به عنوان ادبیات قدیم، جلوهگر شده و نیز تکنیکی قدیمی است که مانند تکنیکی نو در بیشتر آثار ادیبان معاصر به گونههای مختلف به کار میرود. بنابراین به نظر رسید که میتوان این تکنیک متنوع را در دعای عرفه اجرا کرد. این پژوهش به شیوة توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر کاوش درونمتنی انجام شده و تلاش کرده تا نمونههای مناسبتری که هدف این تکنیک را روشنتر کرده یا کاربرد بیشتری دارد، مورد توجه قرار دهد. بهکارگیری زیبای تکنیک تکرار در این دعا، متن را انعطافپذیر ساخته به گونهای که میتوان تکنیکهای جدید ادبی را ـ که مشخصه ادبیات جدید است ـ در آن پیاده کرد؛ گرچه دعاها خود در زمرة ادبیات قدیم جای دارند.
پيمان صالحي
دوره 17، شماره 58 ، خرداد 1400، ، صفحه 43-70
چکیده
تداعی آزاد از جمله تکنیکهایی است که داستانسرایان از آن برای تعبیر از حوادث داستان و معرّفی شخصیتهای آن به خواننده، استفاده میکنند. عملیاتی که طی آن، افکار و خاطرات بر اساس اصول مشابهت و مجاورت و تضادّ، موجب یادآوری یکدیگر میشوند. با توجه به اینکه از یک طرف، اهمیّت تداعی آزاد، غالباً در تنظیم جریان سیّال ذهن، نمود پیدا ...
بیشتر
تداعی آزاد از جمله تکنیکهایی است که داستانسرایان از آن برای تعبیر از حوادث داستان و معرّفی شخصیتهای آن به خواننده، استفاده میکنند. عملیاتی که طی آن، افکار و خاطرات بر اساس اصول مشابهت و مجاورت و تضادّ، موجب یادآوری یکدیگر میشوند. با توجه به اینکه از یک طرف، اهمیّت تداعی آزاد، غالباً در تنظیم جریان سیّال ذهن، نمود پیدا میکند و از طرف دیگر، رمان «ذاکرة الجسد» اثر احلام مستغانمی نویسنده الجزائری بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن نوشته شده است، بنابراین تداعی آزاد در آن جایگاه بالایی دارد؛ به همین دلیل، این پژوهش بر اساس تکنیک تداعی آزاد و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رمان مذکور را مورد بررسی قرار داده است و به نتایجی دست یافته است که مهمترین آنها عبارتند از: تداعی آزاد باعث زیبایی فراوان، تنوّع محتویات و رنگارنگی تصاویر این اثر ادبی شده است و آن را از حالتی تکراری که باعث خستگی خواننده میشود، درآورده است. نویسنده با یادآوری خاطرات شخصیّتهای رمان و با استفاده از اصل مشابهت که بیشترین کاربرد را در این رمان داشته باشد، جزئیات شخصیّتهای داستان، مشکلات، آرزوها و ویژگیهای روحی و رفتاری آنان را بیان کرده است. او با استفاده از مجاورت زمانی و مکانی که از اصول تداعی آزاد هستند، افراد مشهور فراوانی، از جمله؛ افراد انقلابی الجزائر، نقّاشان، شاعران و بسیاری از جریانهای تاریخی و مصیبتهای آن و نیز مکانهایی که این حوادث در آنجا به وقوع پیوسته را به خواننده معرّفی میکند. علیرغم اینکه محور اصلی تداعیهای داستان غالباً بر اساس دو اصل مشابهت و مجاورت است؛ امّا در برخی مواقع، راوی داستان بدون تصمیم قبلی، خاطرات را بر اساس تضادّی که در آنها وجود دارد به خاطر میآورد؛ ولی یادآوری این خاطرات، همیشه بر اساس تضادّهای معروف و سنّتی نیست.
هومن ناظمیان
دوره 2، شماره 5 ، تیر 1385، ، صفحه 45-66
فرامرز میرزایی؛ ناهید نصیحت
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1384، ، صفحه 45-70
چکیده
در «بوطیقای مدرنیسم» تنها «متن» و جوهر ذاتی آن مهم است نه چیزی دیگر. یکی از مسایل اهتمام برانگیز این بوطیقا موضوع «گفتمان» «گفتمان کاوی» است. در گفتمان کاوی یک شعر لازم است که چهار محور اساسی: «زبان، موسیقی، تصویرگری (تصویرپردازی) و تجربه بشری (ساخت عاطفی)، به علاوه موضوع بینامتنی ((intertextuality مدنظر قرار گیرد، ...
بیشتر
در «بوطیقای مدرنیسم» تنها «متن» و جوهر ذاتی آن مهم است نه چیزی دیگر. یکی از مسایل اهتمام برانگیز این بوطیقا موضوع «گفتمان» «گفتمان کاوی» است. در گفتمان کاوی یک شعر لازم است که چهار محور اساسی: «زبان، موسیقی، تصویرگری (تصویرپردازی) و تجربه بشری (ساخت عاطفی)، به علاوه موضوع بینامتنی ((intertextuality مدنظر قرار گیرد، تا متن ادبی به خوبی فهمیده شود.
شیروان رمضان
دوره 10، شماره 32 ، آذر 1393، ، صفحه 45-63
چکیده
عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهمترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانهای زبانی است که معانی متن از دل آن زاده میشود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار میگند یا از ادامه آن،بازمیدارد. این ...
بیشتر
عنوان متن، آغاز و پایان آن، برای کشف رمز و راز زیبایی متن، راهبردی ومهم است. در این میان آغاز متن مهمترین نقش را به عهده دارد، زیرا آغاز متن نشانهای زبانی است که معانی متن از دل آن زاده میشود و بعد از عنوان، نخستین نقطه برخورد بین متن و خوانندۀ است که خواننده را به ادامه خواندن متن وادار میگند یا از ادامه آن،بازمیدارد. این نوشته به دنبال کشف تواناییهای آغاز متن در ایجاد متن ادبی است؛ آیا این آغاز، چنین توانایی را دارد یا تنها نشانهای زبانی در میان دیگر نشانههای متن است؟ اگر از توانایی ایجاد متن ادبی برخوردار باشد، چگونه میتواند معانی متن ادبی را شکل دهد؟ فرض آن است که آغاز متن از چنین توانی برخوردار است و دیگر نشانههای متن چه ساختاری و چه دلالتی از آن نشأت میگیرند. روش این نوشته در طرح پرسش اصلی و پاسخ آن بر اساس روش نشانهشناسی است که به پیوند بین نشانههای یک متن را به عنوان یک شبکۀ متکامل، تحلیل میکند. این نوشته با تعریف، انواع و کارکردها آغاز متن در شعر «غبار القوافل» محمود درویش، به شیوه توصیفی – تحلیلی وبا تجزیه و تحلیل آن معلوم روشن می نماید که آغاز این قصیده، به گونه چند وجهی، متن شعر را از دیدگاه ساختاری و دلالتی آفریده است؛ از لحاظ ساختاری واژگان آغازین متن گاه عیناً و گاه مترادفاتش در لابهلای شعر به کار رفته و از لحاظ معنایی نیز هسته همهی درونمایههای شعر را در آن نهاده است. ارتباط بین آغاز شعر و درونمایههای آن، گوناگون؛ عام و خاص، کدگذاری، جابهجایی و دیگر ارتباطهای آشکاری است که متن را به آغاز آن پیوند میدهد.
ادبی
روح الله صیادی نجاد؛ حسین ذکائی
دوره 13، شماره 44 ، آذر 1396، ، صفحه 45-66
چکیده
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و ...
بیشتر
گفتمان به عنوان رویکردی نوین، اندیشه محققان را به خود مشغول ساخته است؛ چراکه مناسبات بین انسان، ایدئولوژی و جامعه را تبیین مینماید که نتیجه چنین امری آگاهی از فرایند سازگاری و ناسازگاری فرد با جامعه است. در این راستا، سیاستمدار از زبان به عنوان طرحی برای ساخت سازههای ایدئولوژیکی بهره میگیرد. با توجه به قطع روابط میان ایران و مصر، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، به زبان عربی در نماز جمعه، مردم مصر را مورد خطاب قرار میدهد. این گفتمان آکنده از استراتژیهایی است که محقق با روش توصیفی و با رویکرد کاربردشناسی زبان، آن را بررسی کردهاست و از توانایی صاحب گفتمان (فرستنده) در بهرهبرداری از خطبة نماز جمعه (کانال) برای تأثیرگذاری بر ملت مصر (گیرنده)، پرده برمیدارد. امام خامنهای با بهکارگیری بلاغت، زبان و منطق، بر گذشته، تاریخ و تمدن مصر تکیه میکند تا ضمن نشاندادن همدلی با مردم مصر اعلام نماید که حامی و همراه آنها و انقلابشان است. او در پایان توصیههای هشتگانة خود را با رویکردی بالادستی و دستوری به مردم مصر و اقشار آن (همچون ارتش و الازهر) عرضه میدارد تا حکومت مردمسالارانة بدون دخالت غرب در آن کشور برقرار شود. ایشان از ابزارهایی همچون «استعاره»، «تکرار» و «برهان» برای تقویت فکر خود و نزدیک ساختن دو کشور استفاده مینماید.
قنبری قنبری؛ فاطمه قادري؛ بهنام فارسي؛ علي اصغر روان شاد
دوره 16، شماره 57 ، اسفند 1399، ، صفحه 45-68
چکیده
کانت بدایةُ العصرِ المعاصرِ فترةً حسّاسةً لمعظمِ الدولِ العربیةِ. لم یتمْ تحریرُ هذه البلدان بعدُ مِن طغیانِ الحکومة العثمانیةِ حتی تمَّ استعمارُها أو حمایتها بِیدِ الدول الأروبیةِ. الجزائر هي واحدة من تلک البلدان التي احتلتها فرنسا. قام الاستعمار الفرنسي الذي اعتمد علی التفوق العسکري في سیطرتها علی هذا البلد، بإجراء تغییرات کبیرة ...
بیشتر
کانت بدایةُ العصرِ المعاصرِ فترةً حسّاسةً لمعظمِ الدولِ العربیةِ. لم یتمْ تحریرُ هذه البلدان بعدُ مِن طغیانِ الحکومة العثمانیةِ حتی تمَّ استعمارُها أو حمایتها بِیدِ الدول الأروبیةِ. الجزائر هي واحدة من تلک البلدان التي احتلتها فرنسا. قام الاستعمار الفرنسي الذي اعتمد علی التفوق العسکري في سیطرتها علی هذا البلد، بإجراء تغییرات کبیرة في هیکل المجتمع الجزائري لمحوِ هویةِ المجتمع. في المقابل، ردّ المثقفون والعلماء والشخصیات الأدبیةِ في الجزائر علی هذه التغییرات المفروضة، بسلاحهم وهو القلم، منهم الروائي الجزائري عبدالحمید بن هدوقة الذي یَعکِسُ بِحساسیةٍ شدیدةٍ المجالات التي ینوي الاستعمار إحداث التغییر فیها. یهدف هذا البحث، معتمداً علی منهج الوصفي- التحلیلي، إلی الإجابة عن سؤالین: الاول ما هي أهمّ مکوّنات التغییر في بنیة المجتمع في روایة «غداً یوم جدید» علی أساس آراء فرانتس فانون، والثاني ما هي اقتراحات المؤلف في مواجهة هذه التدابیر الاستعماریة. تستنتج الدراسة أنّ التغییرات الهیکلیة قد ظهرت في مجالات: إنشاء طبقة تابعة للاستعمار، وإنشاء کتلة محرومة اجتماعیاً، والتغییرات في المؤسسات الاجتماعیة، وخاصة مؤسسة الأسرة والثقافة. تتمثّل إستراتیجیة بن هدوقة في إنشاءِ حکومةٍ متکوّنةٍ من الأحزاب، والاستفادة من فکرة المثقفین، وإعطاء الحقوق الفردیة والاجتماعیة للمرأة والعودة إلی الثقافة الأصلیة وأصالتها.
مهرعلی یزدان پناه
دوره 8، شماره 22 ، خرداد 1391، ، صفحه 47-74
چکیده
ارتباط تاریخی ایرانیان و اعراب، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، بر اهل تحقیق پوشیده نیست. جریان تأثیر وتاثّر متقابل این دو ملّت، عمری به درازای این ارتباط و جنبههای گوناگون آن دارد. ادبیات تطبیقی در صدد کشف و توصیف و تحلیل چنین ارتباطاتی است. زبان و ادبیات فارسی و مفاخر آن، همواره، منشاء تاثیرگذاری در ادب عربی بوده و از جایگاه بس ...
بیشتر
ارتباط تاریخی ایرانیان و اعراب، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، بر اهل تحقیق پوشیده نیست. جریان تأثیر وتاثّر متقابل این دو ملّت، عمری به درازای این ارتباط و جنبههای گوناگون آن دارد. ادبیات تطبیقی در صدد کشف و توصیف و تحلیل چنین ارتباطاتی است. زبان و ادبیات فارسی و مفاخر آن، همواره، منشاء تاثیرگذاری در ادب عربی بوده و از جایگاه بس بلندی نزد اعراب، به ویژه، اندیشمندان و ادبای بزرگ آنها برخوردار بوده است. به نظر میرسد، پژوهش تطبیقی دربارهی عراق، به عنوان کشور همسایه، با توجه به اشتراکات گستردهی فرهنگی، اعتقادی، تاریخی و ...، خالی از فایده نباشد. زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه شعرای مورد نظر این پژوهش (زهاوی، رصافی، نجفی و جواهری) از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است و منبع الهام بسیاری از آنهاست. بیشتر آنها خود را ملزم به یادگیری زبان فارسی میدانند. ادبیات فارسی نزد آنها همسنگ ادب عرب، بلکه به روح عربی نزدیکتر است. در پسزمینه و پیشزمینهی آثار آنها هیچ ستیزی با زبان و ادب و قومیت ایرانی یافت نمیشود. نقش ارتباطات دوستی برخی از شعرای عراقی و ایرانی و سفرها واقامتهای آنها در ایران، در عمیق تر شدن این تأثیرها، قابل تأمل است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، در پیپاسخ دادن به این پرسش است که: دیدگاه شاعران مورد نظر این پژوهش دربارهی جایگاه زبان و ادب فارسی و مفاخر علمی و ادبی ایران چیست؟