سيد ابراهيم آرمن؛ مريم اکبري موسيآبادي
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 1-21
المستخلص
من الموضوعات المثيرة للجدل في السيرة الذاتية هي أنه هل المؤلف استطاع أن يقلّل المسافة بين الثلاثة: هو بنفسه، والسارد والشخصية المحورية وبعبارة أدقّ هل تمکّن من التطابق بين هذه المکوّنات الثلاثة؟ بالتأکيد يوجد فارقٌ کبيرٌ بين رؤية المؤلف الحاضرة إلي الأحداث الماضية وبينها عند وقوع تلک الأحداث، وهذا يمکن أن تُختبر به مهارة المؤلف ...
أكثر
من الموضوعات المثيرة للجدل في السيرة الذاتية هي أنه هل المؤلف استطاع أن يقلّل المسافة بين الثلاثة: هو بنفسه، والسارد والشخصية المحورية وبعبارة أدقّ هل تمکّن من التطابق بين هذه المکوّنات الثلاثة؟ بالتأکيد يوجد فارقٌ کبيرٌ بين رؤية المؤلف الحاضرة إلي الأحداث الماضية وبينها عند وقوع تلک الأحداث، وهذا يمکن أن تُختبر به مهارة المؤلف المبتکرة. في المقالة الحاضرة نريد أن ندرس هذا الموضوع في السيرة الذاتية لأحمد أمين. يدلّ ما وصلت إليه هذه الدراسة علي أن المؤلف بما أنه قد أعطي عناية بالغة للبحث عما تکوّنت به شخصيته الحاضرة فقام بتفسير الأحداث من وجهة نظره أکثر من حکايتها انطلاقاً من رؤية الشخصية فقلّما نجح في تضييق المسافة بين الرؤيتين للسارد والشخصية. نظراً إلي أن الرؤية بوصفها عنصراً قصصياً هامّاً تساعدنا في هذا المجال کثيراً فالآراء الجينيتية هي التي نعتمد عليها في هذه الدراسة.
عبدالغاني خشه
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 23-39
المستخلص
کان الغلاف في السابق من أجل حفظ ما في المتن من التلف، وأصبح الغلاف الآن يتخذ منحى آخر من خلال مدى تطابقه للمتن ومدى التعبير عنه، وهو ما نراه في صفحة الغلاف لدى الشاعر في ديوانه، فالغلاف کان مرتبطا بالمتن الشعري الذي إذا نظرنا إليه وجدناه رحلة متصوف يتقلب في الأحوال کما على وجه الغلاف الذي نتواصل معه بصريا ليترجم لنا واقع العمل الداخلي. ...
أكثر
کان الغلاف في السابق من أجل حفظ ما في المتن من التلف، وأصبح الغلاف الآن يتخذ منحى آخر من خلال مدى تطابقه للمتن ومدى التعبير عنه، وهو ما نراه في صفحة الغلاف لدى الشاعر في ديوانه، فالغلاف کان مرتبطا بالمتن الشعري الذي إذا نظرنا إليه وجدناه رحلة متصوف يتقلب في الأحوال کما على وجه الغلاف الذي نتواصل معه بصريا ليترجم لنا واقع العمل الداخلي. وغلاف المجموعة الشعرية (أنطق عن الهوى) في طبعتها الأولى سنة 2011، أردنا من خلاله استنطاق عتبته الغلافية بأيقوناتها الغائبة والحاضرة من أجل تمهيد الطريق للولوج إلى بهو المتن.
روحاله نصيري
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 41-60
المستخلص
ظاهرة الموسيقي في النص الأدبي تثيرُ قدرا کبيراً من الانتباه. والإيقاع المتوازن المنسجم يشدّ النفس إليه، ويشوقها ويجعلها أکثر قبولاً للفن القولي المتوفر عليه، عن طريق خلق جو موسيقي تنساب معه النفس وتطرب له الأذن، ولما کان قادراً على تنظيم حرکتها الشعورية وفق ذبذبات إيقاعه.
البنية الإيقاعية من المکوّنات الأساسية في أسلوب نهجالبلاغة، ...
أكثر
ظاهرة الموسيقي في النص الأدبي تثيرُ قدرا کبيراً من الانتباه. والإيقاع المتوازن المنسجم يشدّ النفس إليه، ويشوقها ويجعلها أکثر قبولاً للفن القولي المتوفر عليه، عن طريق خلق جو موسيقي تنساب معه النفس وتطرب له الأذن، ولما کان قادراً على تنظيم حرکتها الشعورية وفق ذبذبات إيقاعه.
البنية الإيقاعية من المکوّنات الأساسية في أسلوب نهجالبلاغة، وهي القالب الجليّ في خطبتي «الشقشقية» و«خلقة الطاووس»، ممَا أضفى على أسلوبهما عذوبة ملحوظة، وجعلهما مسموعتين ومتجددتين. يُعنَي الإمام(ع) في هاتين الخطبتين بالإيقاع عنايته بالمعني وهو لذلک يتخير الألفاظ تخيراً يقوم علي أساس من تحقيق الموسيقي المتسقة مع جو الخطبتين.
تهدف هذه المقالة باستخدام المنهج الوصفي - التحليلي إلي دراسة الإيقاع الصوتي وتحليله في هاتين الخطبتين بوضع أصبعها علي تأثير الصوت في إنشاء إيقاع موسيقي متناسق مع الجو والمعني. لما کان الإيقاع الصوتي ينشأ من أصوات الحروف والحرکات في الکلمة ومن تنضيد الجملة من کلمات وما فيها من حرکات ومدّات منسوقة ومن مواقع الکلمات ومقاطع الجمل وفواصلها فإنَّنا آثرنا أن نعرض لتأثير هذه العوامل في إنشاء الإيقاع الصوتي في الخطبتين بشيء من التفصيل والتحليل.
رضا أفخمي عقدا؛ سجاد بردانيا
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 61-78
المستخلص
با شکست فلسطين در سال 1948م. ادبيات مقاومت اين سرزمين وارد مرحلة جديدي شد. عمر ابوريشه (1908-1990م)، شاعر مقاومت سوريه، ازجمله شاعراني است که حجم زيادي از شعر خود را در دفاع از فلسطين سروده و توجه ويژهاي به شهيد و شهادت داشتهاست. اين پژوهش با هدف بررسي ويژگيهاي شهيدان فلسطيني در شعر ابوريشه و نمادپردازي شاعر از شهيدان فلسطين با توجه به ...
أكثر
با شکست فلسطين در سال 1948م. ادبيات مقاومت اين سرزمين وارد مرحلة جديدي شد. عمر ابوريشه (1908-1990م)، شاعر مقاومت سوريه، ازجمله شاعراني است که حجم زيادي از شعر خود را در دفاع از فلسطين سروده و توجه ويژهاي به شهيد و شهادت داشتهاست. اين پژوهش با هدف بررسي ويژگيهاي شهيدان فلسطيني در شعر ابوريشه و نمادپردازي شاعر از شهيدان فلسطين با توجه به دو برهة زماني حساس از وضعيت کشور فلسطين يعني سال 1948م و 1967م انجام شدهاست و با روش توصيفي ـ تحليلي دريافته ميشود که در شعر ابوريشه شهيدان به خصال نيک انساني ازجمله حقير شمردن دنيا، حافظ مجد و عظمت وطن، ايثارگر و فداکار، روشنضمير، آگاه به مسائل روزگار، و... آراستهاند. ابوريشه اين مفاهيم را بنا به مقتضيات زمانه و حوادث آن در سه نماد متفاوت از شهيدان ارائه ميکند: يکم: شهيد نماد جوان فلسطيني است که در راه برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال فلسطين به شهادت ميرسد؛ دوم: شهيد نماد رهبر و پيشواي جامعه است که دوشادوش مردم فلسطين با دشمن ميجنگد و به شهادت ميرسد؛ سوم: شهيد نماد هر فلسطيني است که هرگز از قدرت دشمن نميهراسد و شيفتة دلسوزي، ترحم، مهر و محبت ظاهري و... او نميشود و با وي مقابله ميکند تا به شهادت ميرسد.
کبرا بهمني؛ سهيلا صلاحي مقدم
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 79-100
المستخلص
حارث محاسبي در «التوهم»، سفر روح به جهان ديگر را به شيوة دومشخص و در قالب معراجنامه روايت ميکند. از شاخصترين عناصري که سفرنامه و به تبع آن معراجنامه بر اساس ماهيت خود بر آنها استوار است، زمان و مکان است. زمان و مکان در ارتباط با شهود روح، فضاي عالم مثال است. فضايي که با بازسازي زمانهاي موعود، دوري و نزديکي به مرکز را در ...
أكثر
حارث محاسبي در «التوهم»، سفر روح به جهان ديگر را به شيوة دومشخص و در قالب معراجنامه روايت ميکند. از شاخصترين عناصري که سفرنامه و به تبع آن معراجنامه بر اساس ماهيت خود بر آنها استوار است، زمان و مکان است. زمان و مکان در ارتباط با شهود روح، فضاي عالم مثال است. فضايي که با بازسازي زمانهاي موعود، دوري و نزديکي به مرکز را در دو مکان مجزا نشان ميدهد. جايي که پروردگار سيماي کريم خود را بهتمامي بر مؤمنان آشکار ميکند، بالاترين نقطة بهشت است. بر اساس نظرات ميرچا الياده تجربة ديني تکرار عوالم روحاني است. زمان نيرومند و شگفتانگيزِ نخستين تجلي، تکرار ميشود و ابديت مقدس در حادثة مؤخر رستاخيز، ميثاق نخستين را يادآوري ميکند. در اين پژوهش مکان و زمان سفر روح و کهنالگوهاي مربوط به آن را از ديد اسطورهشناسي ميکاويم. آيا ساحت خيال از ناخودآگاه جمعي غني شده، و با ترسيم سفر روح به حد اعلاي قربت، انسجاميافتگي و تماميت را نشان ميدهد؟ روح چه مسيري را طي ميکند تا دوباره نخستين روزهاي آفرينش را در مرکز هستي، جايي که در گل آدم دميده شد، تجربه کند؟ توصيفات دقيق، زيبا و ادبي محاسبي در کنار غناي فراحسي، التوهم را از معراجنامههاي ديگر متمايز کردهاست.
محمد خاقاني اصفهاني؛ مرضيه قربانخاني
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 101-122
المستخلص
استعاره يکي از زيباترين آرايههاي بلاغي است. بلاغتپژوهان عرب مانند ساير بلاغتپژوهان، به استعاره توجه ويژهاي داشته و همواره کوشيدهاند با بررسي انواع استعاره، آن را در اقسام مختلفي مانند مصرحه، مکنيه و...طبقهبندي کنند. اين مفهوم در علم زبانشناسي نيز جايگاه خاصي را به خود اختصاص دادهاست و بهويژه در حوزة زبانشناسيِ شناختي ...
أكثر
استعاره يکي از زيباترين آرايههاي بلاغي است. بلاغتپژوهان عرب مانند ساير بلاغتپژوهان، به استعاره توجه ويژهاي داشته و همواره کوشيدهاند با بررسي انواع استعاره، آن را در اقسام مختلفي مانند مصرحه، مکنيه و...طبقهبندي کنند. اين مفهوم در علم زبانشناسي نيز جايگاه خاصي را به خود اختصاص دادهاست و بهويژه در حوزة زبانشناسيِ شناختي بررسي شدهاست. استدلال اصلي زبانشناسان اين حوزه اين است که استعاره صرفاً به زبان ادبي تعلق نداشته، در زبان روزمره نيز حضوري پررنگ اگرچه ناخودآگاه و پنهان دارد. ايشان معتقدند استعاره يکي از ابزارهاي اصلي براي ساختاربندي ذهن انسان و مفهومپردازي است و درواقع فرايندهاي شناختي در انسان تا اندازه زيادي تحت تأثير ساختهاي استعاري هستند.اين مقاله با رويکردي مقايسهاي به بررسي استعاره نزد بلاغتپژوهان زبان عربي و زبانشناسان شناختي پرداخته، وجوه تشابه و تفاوت نظرات آنان را بيان ميکند. ازجمله اين شباهتها ميتوان به تقسيمبندي استعاره به اقسام مختلف و شباهت برخي از اين اقسام مانند استعارة مرده در زبانشناسي و استعاره مبتذل در بلاغت اشاره کرد. نيز تفاوتهايي در حوزة کار دو گروه قابل مشاهده است، مانند: بررسي استعاره در سطح کلمات، انحصار علاقه استعاره در مشابهت، استفاده از ملاکهاي صوري و زباني براي تشخيص استعاره در بلاغت عربي، بررسي استعاره در سطح جمله، استفاده از ملاکهاي تجربي در زبانشناسي و تفاوت در نامگذاري پارهاي از اقسام استعاره در دو علم.
مجيد محمدي؛ اميرعباس عزيزيفر
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 123-150
المستخلص
نگاه ناصرخسرو و کميت بن زيد اسدي، به فضايل حضرت علي (ع) با بهرهگيري از آيات و روايات، قابل توجه است. مسئله مهم در اين زمينه وجوه تشابه و تباين در نوع نگاه دو شاعر به امام علي (ع) و منابع مورد استفاده و زبان هنري در شعر اين دو است. ازآنجاکه نويسندگان اين مقاله، بر مبناي نقد مستقيم و بدون تکيه بر آثار خاص و پسزمينه تاريخي، به موضوع پرداختهاند، ...
أكثر
نگاه ناصرخسرو و کميت بن زيد اسدي، به فضايل حضرت علي (ع) با بهرهگيري از آيات و روايات، قابل توجه است. مسئله مهم در اين زمينه وجوه تشابه و تباين در نوع نگاه دو شاعر به امام علي (ع) و منابع مورد استفاده و زبان هنري در شعر اين دو است. ازآنجاکه نويسندگان اين مقاله، بر مبناي نقد مستقيم و بدون تکيه بر آثار خاص و پسزمينه تاريخي، به موضوع پرداختهاند، چهارچوب نظري اين پژوهش بر اساس روش مکتب امريکايي در مطالعات تطبيقي است. بررسي تطبيقي نشان داد که دو شاعر در بيان برخي فضايل مانند: شجاعت و دلاوري، وصايت و ولايت برحق علي و رخداد غدير خم مشترکاتي دارند، که اين وجوه تشابه ناشي از غور آن دو در منابع ديني همچون قرآن و حديث است، اما بسامد فضايل امام علي (ع) در شعر کميت کمتر از ناصرخسروست، و اين مسئله با توجه به اينکه در شعر ناصرخسرو شاهد تقابل رافضي و ناصبي هستيم، طبيعي مينمايد. در ديوان کميت مناقبي ذکر شده که بيانگر اهميت آنها در سرزمين آن شاعر است؛ مناقبي همانند سخنوري و صداقت که اين مورد در ديوان ناصرخسرو ديده نميشود.
سيد عدنان اشکوري؛ طارق ياراحمدي
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 151-170
المستخلص
امروزه داشتن مدرک براي افراد جوياي شغل در بازار کار داخلي و احياناً خارجي گرچه لازم است ولي بهتنهايي کافي نيست. فرد جوياي کار براي ورود به بسياري از مشاغل به مهارتهايي نياز دارد که بدون داشتن اين مهارتها از عهده انجام آنها بر نخواهد آمد. رشته زبان عربي و دانشآموختگان آن نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. ازآنجاکه طي ساليان اخير ...
أكثر
امروزه داشتن مدرک براي افراد جوياي شغل در بازار کار داخلي و احياناً خارجي گرچه لازم است ولي بهتنهايي کافي نيست. فرد جوياي کار براي ورود به بسياري از مشاغل به مهارتهايي نياز دارد که بدون داشتن اين مهارتها از عهده انجام آنها بر نخواهد آمد. رشته زبان عربي و دانشآموختگان آن نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. ازآنجاکه طي ساليان اخير موقعيتهاي پيشآمده در ايران فرصتهاي شغلي زيادي به وجود آورده که بازار کار رشتة زبان عربي را بيشتر از پيش گسترش داده، ورود به بازار کار رشتة زبان عربي نيز مستلزم داشتن مهارتهاي مربوط به زمينههاي شغلي است. در اين مقاله ميخواهيم با روش توصيفي ـ تحليلي، زمينههاي اشتغال فارغالتحصيلان رشتة زبان عربي را برشماريم و با روش پيمايشي، طرح پرسشنامه و اجراي آن در پنج دانشگاه شهر تهران و در ميان دانشجويان کارشناسي ارشد، اساتيد و خبرگان اين رشته، نظر آنان را در مورد ميزان آمادگي دانشجويان براي ورود به بازار کار به تفکيک فرصتهاي شغلي جويا شويم. پارهاي از نتايج حاکي از آن است که بسياري از دانشجويان مهارتهاي اکتسابي خود را در آموزشهاي دانشگاهي، در حد متوسط يا پايين ميبينند. در پايان، پيشنهادها و راهکارهايي براي بهبود وضعيت موجود ارائه شدهاست.
سجاد اسماعيلي؛ لقمان باشقره
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 171-189
المستخلص
ﺑﺎ توجه به ﮔﺴﺘﺮش روزافزون اﻫﻤﻴﺖ تجاريسازي و کارآفريني رشتههاي داﻧـﺸﮕﺎﻫﻲ، کشف و بررسي ﺷـﺎﺧصهـﺎي ارزﻳﺎﺑﻲ تجاريسازي و کارآفريني رشتههاي داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﺮاي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳـﺰيهـﺎي راﻫﺒـﺮدي ﺿﺮوري مينمايد؛ بنابراين اين پژوهش ميکوشد عوامل تأثيرگذار بر موفقيت تجاريسازي و کارآفريني رشتة زبان و ادبيات عربي ...
أكثر
ﺑﺎ توجه به ﮔﺴﺘﺮش روزافزون اﻫﻤﻴﺖ تجاريسازي و کارآفريني رشتههاي داﻧـﺸﮕﺎﻫﻲ، کشف و بررسي ﺷـﺎﺧصهـﺎي ارزﻳﺎﺑﻲ تجاريسازي و کارآفريني رشتههاي داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﺮاي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳـﺰيهـﺎي راﻫﺒـﺮدي ﺿﺮوري مينمايد؛ بنابراين اين پژوهش ميکوشد عوامل تأثيرگذار بر موفقيت تجاريسازي و کارآفريني رشتة زبان و ادبيات عربي و ارتباط اين عوامل با روش تدريس استادان و سرفصلهاي درسي اين رشته را بررسي کند. روش خاص اين پژوهش توصيفي ـ تحليلي و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. برخي از نتايج اين پژوهش نشان داد ناموفق بودن تجاريسازي و کارآفريني در اين رشته، ريشه در نبودِ سرفصلهاي درسي مناسب و استادان متخصص در حوزه آموزش تجاريسازي و کارآفريني دارد. در پايان پيشنهادهايي براي بهبود اوضاع تجاريسازي و کارآفريني رشته زبان و ادبيات عربي ارائه شدهاست.
مصطفي جوانرودي؛ نسيم شريفي
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 191-214
المستخلص
اگر چه کارآفريني رويکرد جديد در نظام آموزش عالي است؛ اما فراواني دانشآموختگان فاقد تواناييهاي فردي و مهارتهاي لازم براي راهاندازي کسبوکار مناسب، آن را چالش ميکشد. زبان عربي، علاوه بر ايـنکـه زبان قرآن و علوم و معارف اسلامي است و با زبان فارسي کاملاً آميخته است، ضروريترين ابزار دادوستد علمي و فرهنگي در بيشتر رشتههاي ...
أكثر
اگر چه کارآفريني رويکرد جديد در نظام آموزش عالي است؛ اما فراواني دانشآموختگان فاقد تواناييهاي فردي و مهارتهاي لازم براي راهاندازي کسبوکار مناسب، آن را چالش ميکشد. زبان عربي، علاوه بر ايـنکـه زبان قرآن و علوم و معارف اسلامي است و با زبان فارسي کاملاً آميخته است، ضروريترين ابزار دادوستد علمي و فرهنگي در بيشتر رشتههاي علوم انساني ازجمله علوم قرآني، فقه، فلسفه، اقتصاد، تاريخ، الهيات، و... است. ازاينرو گروههاي زبان و ادبيات عربي دانشگاهها ميتوانند با اقداماتي از قبيل: اصـلاح سرفصلهاي درسي و ايجاد درسهاي جديد متناسب با نياز جامعه، بهروز کردن خلاقيتها و ِ، ايجاد گرايشهاي جديد و ميانرشتهاي، توجه به ويژگيهاي کارآفرينانة دانشجويان براي ترويج قابليتهاي کارآفريني در دانشجويان اين رشته گام بردارند، تا ضمن همسويي با دنياي کار و پيشبيني نيازهاي اجتماعي، ظرفيتهاي کارآفريني، ابتکار و خلاقيت را در نيروي انساني توسعه دهند و امکان اشتغال دانشآموختگان رشته زبان و ادبيارا فراهم سازند. اين پژوهش از نوع توصيفي ـ تحليلي است و در آن براي جمعآوري اطلاعات از روش کتابخانهاي و انجام مصاحبه با صاحبنظران رشته کارآفريني استفاده شدهاست.
مجيد صادقي مزيدي
المجلد 11، العدد 35 ، ديسمبر 1436، الصفحة 215-232
المستخلص
يکي از سازوکارهاي مطلوب سازمانها براي پاسخگويي به تحولات و تغييرات، توجه به زيرمجموعههاي کارآفرين و فرصتساز است. برخي از اين سازمانها از طريق نهادينهسازي کارآفريني در درون خود، زمينههاي اشتغالزايي و گسترش فرهنگ و اعتقادات ديني را نيز به وجود ميآورند. دانشکدة علوم قرآني شيراز يکي از اين سازمانهاست که در اين مقاله ...
أكثر
يکي از سازوکارهاي مطلوب سازمانها براي پاسخگويي به تحولات و تغييرات، توجه به زيرمجموعههاي کارآفرين و فرصتساز است. برخي از اين سازمانها از طريق نهادينهسازي کارآفريني در درون خود، زمينههاي اشتغالزايي و گسترش فرهنگ و اعتقادات ديني را نيز به وجود ميآورند. دانشکدة علوم قرآني شيراز يکي از اين سازمانهاست که در اين مقاله ضمن ارائة تعريفي از کارآفريني و سپس کارآفريني سازماني، فرصتهاي کارآفرينانه در آن بررسي شدهاست. اين امر با توجه به ظرفيتها و شاخصههاي موجود در دانشکده و بر مبناي مهمترين مؤلفة بستر اجتماعي کارآفريني که همان بستر فرهنگي است صورت پذيرفتهاست.